رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم، به رسم سخنرانیهای سه سال اخیرش، یک بار دیگر دست به پردهبرداری از برخی پشتپردهها زده است؛ از واکنش ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه به عدم خروج ایران از برجام گرفته تا تحولات سوریه و نزدیک بودن خطر جنگ به کشور. در این میان دو فراز از سخنان او، یعنی ناگفتههایی از برجام و نقش رهبری در جلوگیری از کشیده شدن پای ایران به جنگ بیشتر دیده شده است. گویی روحانی به جای دولت، پاسخ جناح مخالف برجام و دیپلماسی و طرفدار تنش را داده است. موضوعی که با مروری بر پیشینه سخنان او بیشتر روشن میشود.
عدم خروج از برجام تدبیر نظام بود؟
حسن روحانی گفته واکنش ایران به خروج آمریکا از برجام باعث تعجب و سردرگمی رئیسجمهور آمریکا شده است. چراکه او انتظار داشته پس از خروج از برجام، ایران نیز از توافق هستهای خارج شود تا قطعنامهها و اجماع بینالمللی علیه کشور دوباره فعال شود. البته او اینها را به نقل از رئیسجمهوری روسیه گفته: «در همان سال [سال خروج آمریکا از برجام] در دیداری که با ولادیمیر پوتین داشتم او برای من توضیح داد که آمریکا فکر میکرد به محض اینکه از برجام خارج شود ایران هم بلافاصله از برجام خارج میشود. روشن بود که اگر ما از برجام خارج میشدیم، کل برجام فرومیریخت. پوتین گفت وقتی شما خارج نشدید و به ۱+۴ مهلتی دادید، ترامپ کاملاً گیج شد، چون برنامهاش بههم خورد. پوتین گفت من از هوشمندی شما دچار تعجب شدم، چون قرار بود او خارج شود و سپس شما خارج شوید و برجام از بین برود و تمام قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران برگردد.» رئیسجمهور اسبق در ادامه صحبت از رویکرد ایران در قبال خروج آمریکا از برجام برای تشریح عملکرد گفته که «نظام و دولت» بسیار حسابشده عمل کردند. استفاده از کلیدواژه نظام در کنار دولت برای توضیح رویکرد سیاست خارجی ایران، احتمالاً پاسخی است به مخالفان برجام و دولت که در آن مقطع خواستار خروج ایران از توافق هستهای بودند. حتی در آن مقطع سخنگویان این جناح تندرو در مجلس نسخهای از برجام را هم آتش زدند.
موعد مهر ۱۴۰۴؛ شمشیری دولبه
تکرار موضع سیدعباس عراقچی، وزیر خارجه و عضو هیأت مذاکرهکننده ایران در توافق هستهای بخش پایانی سخنان روحانی درباره برجام بوده. او گفته اگر «در چند ماه آینده بتوانیم تا مهر ۱۴۰۴ برجام را با تدبیر لازم حفظ کنیم، کار بزرگی انجام گرفته است.» موعدی که روحانی به آن اشاره کرده موعد پایان قطعنامه ۲۲۳۱ است که پس از توافق هستهای و در ادامه آن در شورای امنیت سازمان ملل تصویب شد. براین اساس اگر این قطعنامه به طور خودکار پایان یابد، همه چیز از بین خواهد رفت، اما به گفته عراقچی «احتمالاً قبل از آن، اگر توافقی نشود، ما با شرایط بحرانی مواجه خواهیم بود.» این یعنی موعد مهر ۱۴۰۴ برای ایران شبیه شمشیری دولبه است. از یک سو اگر شرایط فعلی بدون هیچ تغییری به مهر ۱۴۰۴ برسد، قطعنامه ۲۲۳۱ به پایان خود میرسد و اعضای توافق هستهای دیگر نمیتوانند از این سازوکار علیه ایران برای بازگشت تحریمها استفاده کنند. در آن شرایط غربیها باید از نقطه صفر آغاز به تدوین قطعنامه علیه ایران و تلاش برای همراه کردن سایر کشور و تصویب آن کنند. اما اگر پیش از این موعد این سازوکار از سوی اروپا یا آمریکا فعال شود به معنای بازگشت و فعال شدن شش قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران است. اما این سازوکار چگونه کار میکند؟
سازوکار ماشه چیست؟
براساس این سازوکار اگر عضوی به این نتیجه برسد که عضو دیگری به تعهدات خود ذیل برجام پایبند نیست، موضوع را به «کارگروه رفع تحریم» که با نماینده ارشد اتحادیه اروپا هماهنگ است، ارجاع دهد. این کارگروه، ۳۵ روز فرصت دارد جهت رضایت طرفین، مشکل را رفع کند. در این چارچوب ابتدا موضوع به کمیته مشترک ارجاع میشود که از ۸ نماینده یعنی ۶ نفر از ۱+۵، یک نفر از اتحادیه اروپا و یک نفر از ایران تشکیل خواهد شد. این کمیته نیز ۱۵ روز وقت دارد تا به موضوع رسیدگی کند. در این فاصله اگر یک عضو بر عدم حل اختلاف اصرار داشته باشد کمیته موضوع را به سطح وزرای خارجه میبرد و فقط ۱۵ روز برای حل مسئله زمان در نظر گرفته شده است. اگر کمیته این زمان را تمدید نکند هیأت مشاور سه نفره که یکی از آنها مستقل از برجام ظرف ۱۵ روز رأی خود را درباره اختلاف اعلام میکند. اگر موضوع بار دیگر به نتیجه نرسد بار دیگر به کمیته مشترک ارجاع شده و ۵ روز زمان برای حل آن در نظر گرفته میشود. پس حل نشدن اختلاف در این مرحله است که موضوع به شورای امنیت سازمان ملل میرود. اینجا مرحله پایانی سازوکار حل اختلاف در برجام است. اگر اسنپبک فعال شود، قطعنامه ۲۲۳۱ متوقف و شش قطعنامه قبلی شورای امنیت مرتبط با ایران که قطعنامه ۲۲۳۱ آنها را ملغی کرده بود، دوباره به اجرا درمیآیند. این قطعنامهها شامل تحریمهای همهجانبه علیه نهادها و افراد حقیقی و حقوقی در ایران میشود و دولتها و اتحادیه اروپا نیز ملزوم به رعایت آنها خواهند بود.
چرا دولت در پاسخ ایران به اسرائیل نقشی ندارد؟
غیر از برجام، سخنان روحانی یک فراز دیگر نیز داشته است. او گفته که «نتانیاهو در اوایل جنگ غزه در یک مصاحبه گفت نظم منطقه کاملاً تغییر خواهد کرد. اسرائیلیها قصد داشتند ایران را هم وارد جنگ کنند. در کشور برای واکنش نسبت به اسرائیل حرفها و جلساتی بود که میتوانست خطرناک باشد، اگر هدایت مقام معظم رهبری نبود، جنگ دامن ما را هم فرامیگرفت.»
روحانی در واقع اعلام کرده که دو پاسخ ایران به اسرائیل با هدایت رهبری داده شده است و به نوعی بیاعتبار بودن هجمهها به دولت برای عدم پاسخ به اسرائیل را نشان داده است. پس از حمله اسرائیل به ایران، جناحهای مخالف دولت تلاش گستردهای رسانهای و میدانی آغاز کردند و مدعی هستند که اجرانشدن عملیات سوم علیه اسرائیل تاکنون با تصمیم دولت بوده است. آنها حتی در تجمعات کوچک خود به دولت «امر» کردند که این عملیات را انجام دهد. رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم، اما با اشاره به جلسات احتمالاً رده بالا، حوزه این تصمیمات را در هدایت رهبری قرار داده است.
به نظر میرسد که مواجهه جناح مخالف با دولت شبیه دولتهای یازدهم و دوازدهم است؛ از هجمههای رسانهای و انتصاب مسائلی که به دولت مرتبط نیست به دولت تا تجمعهای پراکنده برای فشار و تأثیرگذاری بر سیاستگذاریها مصلحانه. به همین دلیل سخنان روحانی گویی پاسخی به رویکرد فعلی تندروها و جناح مخالف به اقدامات دولت است. در بحبوحه تحولات منطقهای و آغاز تلاش غربیها برای فعال کردن سازوکار ماشه، باید دید که دوباره دیپلماسی پیروز میدان خواهد شد یا نه.