فاطمه استیری: فرزندِ آیتالله جنتی بودن، «علی جنتی» را محافظهکار نکرده است، آنقدر که صریح و بدون لکنت شورای نگهبان را نقد کند و بگوید: «شورای نگهبان از دیرباز رویکرد خالصسازی را داشته است و بخشی از یک جریان سیاسی است». او حتی ابایی ندارد که بگوید شورای نگهبانِ آیتالله جنتی با معیارهایی که دارد پسرش علی جنتی را هم ردصلاحیت میکند.
با علی جنتی، وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی، عضو حزب اعتدال و توسعه در «کافه خبر» خبرگزاری خبرآنلاین هم از جریان خالصساز حرف زدیم هم درباره حمایت تمام قد ائمه جمعه از دولت رئیسی و البته برنامه حزب اعتدال و توسعه در انتخابات مجلس.
وقتی سؤال از وضعیت جسمانی آیتالله جنتی و برخی خبرسازیها در این باره شد؛ تاکید کرد پدرش هیچ بیماری ندارد: «افرادی که مخالف شورای نگهبان یا رویه شورای نگهبان هستند، گاهی آرزوهایشان را به صورت خبر مطرح میکنند.»
علی جنتی در این گفتوگو از برخی رایزنیهای خود با شورای نگهبان درباره برخی ردصلاحیت شدگان هم روایت کرد و گفت: «هم به آیتالله جنتی هم به بعضی دیگر از اعضای شورای نگهبان گفتهام نگاه شما نسبت به جریان مقابل چه اصلاحطلب چه جریان اعتدال، نگاه غلطی است و هر کس در جریان مقابل بود، حتما یک آدم نفوذی است یا با انقلاب یا با رهبری زاویه دارد و باید به نوعی حذف شود.»
مشروح گپوگفت خبرگزاری خبرآنلاین با علی جنتی را در ادامه بخوانید؛
************
* آقای جنتی! شما در دولتهای گذشته با سمتها و عناوین مختلف حضور داشتید، غیبت شما در دولت آقای رئیسی را به حساب خط افتراق فکری و سیاسی شما با این دولت بگذاریم یا شما هم در کنار سابقون نظام وارد لیست حذفیات کردهاند؟
در مورد این سؤالی که مطرح کردید بحث شخص من مطرح نیست که در این دولت هستم یا نه. چون من سال ۹۵ برای دومین بار بازنشسته شدم ولی تا سال ۱۴۰۰ عملا مشغول بودم و با دولت همکاری نزدیک داشتم. ولی سیاستی که این دولت از ابتدا دنبال کرده این است که از هیچ یک از مدیرانی که در دوره گذشته در دولت آقای روحانی فعالیت داشتند، حتی در حد رئیس اداره استفاده نشود.
گویا رژیم عوض شده که همه مدیران دولت قبل را برکنار میکنند
شما میتوانید به راحتی یک به یک تمام مدیران دستگاههای اجرایی و حتی بعضی از نهادهایی که خارج از دولت است، ملاحظه کنید که کلی از مدیران برکنار شدند. در واقع یک سیاستی است که با اطلاع قبلی اعمال میکنند و دستور رسمی دارند که این کار را انجام دهند.
همان اوایل کار دولت هم به بعضی از این آقایان گفتم گویا شما فکر میکنید رژیم عوض شده است، یک رژیم رفته و حالا دارید با یک رژیم طاغوتی مبارزه میکنید، یک رژیم انقلابی هستید که سرکار آمدهاید تا همه کسانی که وابسته به رژیم گذشته بودند، کنار بگذارید.
این سیاستی است که متاسفانه دنبال میکنند و در خود دولت فقط شخص آقای دکتر اسلامی را داریم که او را هم به سازمان انرژی اتمی فرستادند، با اینکه قرار بود وی کماکان در وزارت راه باشند.
* گفتید دستور رسمی دارند، دستور رسمی از کجا؟
بهرحال این چیزی است که به عنوان یک رویه دستور گرفتند که عمل کنند.
جریان خالصساز مورد حمایت عناصر پرنفوذ نظام هستند
* آقای جنتی چقدر پاکسازی که بنا به روایت شما دارد صورت میگیرد را نتیجه نفوذ یک جریان خالصساز در ساختار حاکمیت میدانید و چقدر این جریان قدرت و نفوذ دارند؟
این گروه بهرحال مورد حمایت بسیاری از عناصر پرنفوذ در نظام هستند، و با همین حمایت این رویه را دارند ادامه میدهند، این روندی بوده که از سالیان دراز و گذشته دنبال شده است و تلاش دارند یک جریانی را که فکر میکنند میتواند حافظ انقلاب و ارزشهای انقلاب باشد را به قدرت برسانند.
در دوره خاتمی نظام غافلگیر شد/ احمدینژاد تمرد کرد و کنار زده شد
در دوره آقای هاشمی رفسنجانی این کار عملا به طور کامل انجام نشد. در دوره آقای خاتمی طبیعتا نظام دچار یک نوع غافلگیری شد. در دوره اول آقای احمدینژاد احساس شد که این دولت در همان مسیر دارد حرکت میکند و لذا مورد حمایت جدی بود. در دوره دوم احمدینژاد طبیعتا وقتی تمرد آقای احمدینژاد بروز کرد، او هم کنار گذاشته شد.
دولت آقای روحانی هم دولت صد درصد مطلوبی برای این جریان نبود. الان احساس میشود که این دولت که سر کار آمده یک دولتی است که صد درصد آنچه را که آن جریان سیاسی میخواهد، به آن عمل میکند. نیروهای آنها را در مجلس، در دولت و حتی در مجلس آینده سر کار میآورد و آنقدر هم تمامیتخواهی در این جریان دیده میشود که خارج دولت هم به یک سری از نهادهای غیردولتی و حتی نهادهای مدنی هم این پاکسازی یا خالصسازی سرایت کرده است.
شما میبینید که حتی اتاق بازرگانی که یک نهاد مردمی است را تحمل نمیکنند، نهادی که کاملا برای خود انتخابات دارد، اساسنامه دارد و دولت هم آنجا عضو دارد، ولی خب در عین حال تمام توان را به کار میگیرند که حتی اتاق بازرگانی را هم در اختیار داشته باشند. متاسفانه این کار ادامه دارد.
شورای نگهبان از دیرباز رویکرد خالصسازی را داشته
* بخشی از حمایتها از این جریان خالصساز از سوی شورای نگهبان صورت میگیرد، یعنی شورای نگهبان هم در این مسیر پاکسازی و این خالصسازی قرار گرفته است. نقد خود شما به شورای نگهبان به این رویکرد شورا خصوصا در دو انتخابات اخیر چیست؟
اینطور نیست که شورای نگهبان الان به دنبال خالصسازی باشد، از دیرباز این رویکرد را داشته است. دلیلش هم این است که اولا اگر شما ترکیب شورای نگهبان را نگاه کنید چه فقها و چه حقوقدانانش، از یک جریان خاص انتخاب شدهاند. یعنی شما یک نفر را در بین ۱۲ نفر از اعضای شورای نگهبان نمیبینید که خارج از جریان که اصولگرایی بدانیم یا هر چیزی که اسمش را بگذاریم، باشد و اینها اعتقادات جریان مقابل خود را یک جریان ضد انقلاب یا غیرانقلابی میدانند و وظیفه و تکلیف خود میدانند که تلاش کنند جریان مقابل را حذف کنند.
شورای نگهبان خودش جزئی از یک جریان سیاسی است و نمیتواند داور بیطرف باشد
وقتی شورای نگهبان خودش اصولا جزئی از یک جریان سیاسی است، این دیگر نمیتواند داور باشد و بیطرفانه نسبت به هر دو جریان سیاسی برخورد کند، در انتخابات و بحث تایید صلاحیت و رد صلاحیت هم همینطور است. شورای نگهبان هم جزئی از این مجموعه است. در طول سالهای گذشته و دورههای مختلفی که انتخابات برگزار شده، بخصوص انتخابات مجلس این رویه دیده شده و حتی تعدادی از افرادی که قبلا مورد تایید شورای نگهبان بودند و به مجلس رفتند، در دوره بعد که کاندیدا شدند، حذف شدند. این هم دنباله همان جریان خالصسازی است که میخواهد رقبای خود را حذف کند.
به پدرم گفتهام که نگاهش به اصلاحطلبان و اعتدالیها غلط است
* آقای جنتی با همین صراحتی که درباره شورای نگهبان موضعگیری کردید، همین صراحت را در نقد کردن شورای نگهبان مقابل آیتالله جنتی (پدرتان) هم دارید؟
بله خب من با ایشان گفتوگو دارم، صحبت زیاد کردم، هم با ایشان هم با بعضی دیگر از اعضای شورای نگهبان. گفتم اولا نگاه شما نسبت به جریان مقابل چه اصلاحطلب چه جریان اعتدال، نگاه غلطی است. شما فکر نکنید که هر کس اصولگرا بود او دیگر یک آدم پاک و منزه و وطنپرست و از هر جهت مورد تایید است و هر کس در جریان مقابل بود، حتما یک آدم نفوذی است یا با انقلاب یا با رهبری زاویه دارد و باید به نوعی حذف شود.
بعد هم مخاطرات این نوع برخورد را بارها تا آنجائی که به ذهنم رسیده بیان کردهام که بالاخره نتیجهاش این میشود که ما آنقدر دایره خودیها را تنگ میکنیم که به یک جایی میرسیم که اکثریت قاطعی از نیروهای وفادار به انقلاب، وفادار به نظام و وفادار به رهبری حذف شده و به تعبیری از قطار انقلاب پیاده شدهاند.
شورای نگهبان من را هم ردصلاحیت میکند
* با همان معیاری که شما هم از شورای نگهبان توصیف کردید، شورای نگهبانِ آیتالله جنتی، علی جنتی را رد صلاحیت میکند یا تایید صلاحیت؟ با فرض اینکه که شما کاندیدای ریاستجمهوری یا مجلس شوید؟
بر اساس همان معیارهایی که شورای نگهبان دارد و با آن خط کشی که دارند، قاعدتا باید رد صلاحیت کنند یا حداقلش عدم احراز صلاحیت.
* آقای جنتی! در این دوره انتخابات مجلس با پدیده پیش ثبتنام روبرو بود که خیلی یکباره اعلام شد که باید قبل از مرحله ثبتنام یک پیش ثبتنام صورت بگیرد، برخی این تصمیم را در راستای مهندسی انتخابات دانستند، نگاه شما به این تصمیم چیست؟ در مسیر همان خالصسازی میدانید یا نه راهکاری درست است؟
دو نوع نگاه میتوان به این موضوع داشت. یک نگاه مثبت یک نگاه منفی. یک نگاه مثبت که آن را با شورای نگهبان هم مطرح کردم. در دورههای گذشته که انتخابات برگزار میشد، خیلی از افراد صالح و شایسته که هیچ مشکلی نداشتند، یعنی نه زاویهای با رهبری داشتند نه مشکل اقتصادی و نه مشکل اخلاقی داشتند و اتفاقا کاملا هم افراد متدین و وفادار به نظام بودند ردصلاحیت میشدند.
شاید در دو دهه گذشته من به کرات صحبت کردم که شما وقتی یک فردی را ردصلاحیت میکنید یا حتی عدم احراز صلاحیت برایش میزنید که معنایش همان ردصلاحیت است، تبعاتی دارد. معمولا هم دو تا اتهام هست که وارد میکنند؛ یکی عدم التزام عملی به اسلام دومی عدم اعتقاد به ولایت فقیه. با این عدم تایید صلاحیت این فرد در بین خانواده، همکاران، دوستان و اگر در یک شهر کوچکی باشد، آبرویش میرود. شما اجازه دهید که این فرد از خودش دفاع کند، صدا کنید بگویید شما متهم هستید به اینکه عدم التزام به اسلام دارید، دلیلش هم این چیزهایی است که ما میگوییم، اجازه دهید از خود دفاع کند. اگر دفاعش متقن است باید بپذیرید چرا ردصلاحیت میکنید؟
پیش ثبتنام انتخابات هم مثبت است هم فرصتی برای مهندسی انتخابات
همیشه پاسخ آنها این بود که ما با این تعداد عظیمی که کاندیدا شدند، نمیتوانیم در یک فرصت محدود، تک تک ردصلاحیت شدهها را بخواهیم که از خود دفاع کنند. این روش فرصتی برای شورای نگهبان ایجاد میکند که از مهرماه که ثبتنام اصلی صورت میگیرد تا اسفندماه، کسانی را که ردصلاحیت شدهاند فراخوانده و با آنها صحبت کنند، تفهیم اتهام کنند و آنها از خودشان دفاع کنند و بیجهت از شرکت در انتخابات محروم نشوند. این بعد مثبت قضیه است.
بعد منفی این است که بالاخره این پیش ثبتنام که صورت گرفته و با تبلیغاتی که بر روی آن صورت گرفته و گفتند ۴۸ هزار نفر یا بیشتر در این دوره ثبتنام کردند. یک فرصتی است برای کسانی که معمولا انتخابات را مهندسی میکنند، تا آنها هر کسی را که خواستند به مجلس بیاید، بتوانند به راحتی پروندهاش را پاک کنند و اگر نخواستند به مجلس بیایند، بالاخره یک جایی اشکالی بر او وارد کنند که از آمدن به انتخابات محروم شود. این بعد منفی این قضیه است. ممکن است هر کسی یک برداشتی داشته باشد.
هیچ نشانهای از تغییر در سیاستهای شورای نگهبان نمیبینم
* آقای جنتی! شما اگر بخواهید یک مدل خارجی از این تفکر تند و خالصساز مثال بزنید چیست؟ مثلا میتوانیم بگوییم که اینها مدل انقلاب فرهنگی مائو پیش میروند؟
الان نمیتوانم قضاوت کنم که آیا آن تفکر را پیش میبرند یا تفکرات دیگر را ولی ما نمونههایی از این تفکر را در بسیاری از کشورها داریم. خیلی از کشورها که در آن عموما اختلافگرا و تمامیتخواه هستند، در همین وضعیت است که ما پیش میرویم.
در سوریه ببینید چنین وضعیتی وجود دارد، در عراق دوره صدام این وضعیت وجود داشت، الان هم در چین، علیرغم همه پیشرفتهای اقتصادی که بعد از مائو شکل گرفته است که پیشرفتهای شگرفی هم رخ داده است ولی حزب کمونیسم که حاکم است، دقیقا اینگونه عمل میکند. کمترین مخالفتی از یکی از اعضای حزب کمونیست رخ دهد یا از افراد دیگر، بلافاصله از حزب طرد شده، تبعید میشوند و با آنها حتی برخوردهای خیلی سختی شاید صورت بگیرد.
به ظاهر چین را نگاه میکنیم که خیلی در طول این سالها پیشرفت کرده به خاطر سرمایهگذاریهایی که غرب در آنجا کرده است و پیشرفتهایی که صورت گرفته و غیرقابل انکار است، ولی از نظر سیاسی و اجتماعی واقعا محدودیتهایی که در آنجا حزب کمونیست برای مردم ایجاد کرده خیلی جدی است.
* آقای جنتی! فکر میکنید مجلس آینده یک اقلیت قوی از اعتدالگراها و اصلاحطلبان را داشته باشیم؟ فکر میکنید شورای نگهبان و نهادهای حاکمیتی فضا را به سمتی ببرند که یک اقلیت قوی در مجلس آینده باشد یا مجلس بعدی را باید شبیه مجلس فعلی متصور باشیم؟
تا امروز ما هیچ نشانهای از اینکه تغییری در سیاستهای کلی نظام و شورای نگهبان نسبت به گذشته ایجاد شده باشد، نمیبینیم. در مورد آینده هم با توجه اینکه ۶ و ۷ ماه تا انتخابات فاصله داریم، ممکن است که بالاخره تغییراتی در برخی از سیاستها پدید آید.
احتمال این وجود دارد که به یکسری افراد غیرخودی هم اجازه دهند که وارد مجلس شوند، مثلا به ۴۰ یا ۵۰ نفر در مقابل ۲۵۰ نفر اجازه دهند وارد مجلس شوند. بالاخره این انتخابات رقابتی است، اینطور نبوده که همیشه یکدست باشد و از طرف مقابل هم آمدند. اما با توجه به مجموع مسائل و آنچه که در کشور میگذرد و سوابق امر، من فکر نمیکنم که هیچ تغییری در سیاستهای گذشته پدید آید.
جلسه انتخاباتی با روحانی نداریم
* آقای دکتر شما خودتان همراه با اعتدال و توسعه و طیف نزدیک به آقای روحانی فعالیت انتخاباتی دارید؟ جلسات انتخاباتی برگزار میکنید یا…
نه ما اصلا جلسه انتخاباتی با دکتر روحانی نداریم. در حزب اعتدال و توسعه هم تا حالا بحثهایی که داشتیم مربوط به سیاستهای کلی است که باید در پیش بگیریم. براساس شرایط و اقتضائاتی که بعدا پیش میآید. اینها مسائلی هستند که بحث میکنیم.
* پس کاندیداهای اعتدال و توسعه در مرحله پیش ثبتنام حضور داشتند؟
ما کلا به همه دوستان و کسانی که شایستگی لازم را برای مجلس دارند، توصیه کردیم که پیش ثبتنام کنند، برای اینکه اگر احیانا به همان احتمالی که اشاره کردم اجازه دادند که این افراد هم کاندیدا شوند و در یک انتخابات آزاد شرکت کنند، این فرصت را بدون شک از دست ندهند. ولی اگر بعدا دیدند که شرایط برایشان مناسب نبود، آنها تا دو روز قبل از انتخابات هم میتوانند انصراف دهند و هیچ مشکلی ندارد.
رایزنی با شورای نگهبان برای برخی ردصلاحیتشدگان
* آقای دکتر در بحث مربوط به ردصلاحیتها تاکنون موردی بوده که برای تایید صلاحیت برخی چهرهها رایزنی با شورای نگهبان داشته باشید و واسطهای بین شورای نگهبان و افراد ردصلاحیت شده باشید؟
در طول یک دهه گذشته قطعا اینطوری نبوده است. اما در سالهای دهه ۶۰ یا دهه ۷۰ مواردی بوده است. خیلیها به من بخاطر ارتباطی که داشتم مراجعه میکردند و نکاتشان را به من انتقال میدادند. من هم معمولا اگر نامهای داشتند که نمیتوانستند به شیوه عادی به دست شورای نگهبان برسانند، نامهشان را میدادم تا رسیدگی کنند یا احیانا موارد خاصی بود که من فردی را صد درصد به شایستگی و تدین و وفاداری به نظام میشناختم او را آدم لایقی برای این کار میدانستم و احساس میکردم که احیانا بیجهت به او بد کردند، این را به شورای نگهبان منتقل میکردم. ولی این مسائل در نهایت داخل سیستم و مجموعهای در شورای نگهبان مورد بررسی خاصی قرار میگیرد.
پدرم نه فشار خون دارد نه دیابت
* در یکی دو سال اخیر چندبار خبرهایی درباره وضعیت جسمانی و سلامتی آیتالله جنتی منتشر شد که خود شما هم معمولا واکنش نشان میدادید، این خبرسازیها چقدر برای شما آزاردهنده است و شرایط جسمانی ایشان چطور است؟
ببینید با توجه به سنشان و کهولت سن، طبیعی است که ضعف جسمی دارند، ولی ایشان بیماری ندارند. نه فشار خون دارند، نه دیابت دارند، نه مشکلات دیگر. به خاطر رعایتی که خودشان میکنند.
ولی افرادی که مخالف شورای نگهبان یا رویه شورای نگهبان هستند، گاهی آرزوهایشان را به صورت خبر مطرح میکند. در یک ماه گذشته، در شبکههای اجتماعی یک کسی نوشته بود که ایشان بیمار هستند و حتی کس دیگری اضافه کرده که ایشان در بیمارستان بقیهالله بستری هستند، من تماس گرفتم و دیدم نه مشکلی نداشتند و تکذیب کردم.
وظایف سنگین برای آیتالله جنتی در این شرایط جسمی مشکل است
البته کهولت سن و ضعف ناشی از آن به هرحال وجود دارد ما همواره توصیهمان این بود که ایشان را معاف بدارند. وظیفه سنگینی که برعهده ایشان است، واقعا در این شرایط جسمی برای ایشان مشکل است.
*آقای جنتی! برخی رفتارهای دوگانه در دولت خصوصا حوزه دیپلماسی مشهود است، مثلا این روزها درحالی رابطه با عربستان و بازگشایی سفارت دستاورد بزرگ دولت توصیف میشود که برخی از همین افراد در ماجرای آتش زدن سفارت عربستان نقش داشتند. این نگاه جناحی و دوگانه به حوزه دیپلماسی که مصداقهای دیگرش در برجام است، چقدر به دیپلماسی ما آسیب زده است و ما را مجبور به برداشتن گامهای رو به عقب کرده است؟
این نگاه دوگانه هم در مورد رسانهها وجود دارد هم در مورد دولتمردان و هم در مورد جریانات سیاسی. یعنی اگر یک جریان سیاسی یا رسانهای ببیند جریان موافق خودش روی کار آمده طبیعتا هر کار کوچکی که انجام میدهد اینها شروع به بزرگ کردن میکنند و به عنوان یک دستاورد مطرح میکنند. ولی اگر جریان مقابل خودش باشد هم رسانهها هم جریانات سیاسی و هم بعضی از شخصیتها که نگاههای ایدئولوژیکی خاصی دارند، به سمت تخریب میروند.
کارهایی که در دولت روحانی حرام بود، در دولت رئیسی حلال شد
شما میبینید که خیلی از کارهایی که در دولت آقای روحانی و دولت تدبیر و امید حرام بود الان حلال شده است. رسانه ملی خودمان را نگاه کنید در دولت تدبیر و امید اصلا اپوزیسیون دولت روحانی بود، برنامه ۸:۳۰ را که هر شب نگاه میکردید و سایر برنامههای تولیدی عموما در جهت تخریب دولت بود. مشکل آقای روحانی و دولت وی این بود که رسانه نداشت. یک رسانه ملی در اختیارش نبود.
رسانه باید در اصل زیرنظر سه قوه باشد. من در یک دوره سه سالهای نماینده رئیسجمهور در شورای نظارت صداوسیما بودم، ولی هیچ وقت نمیتوانستم تاثیرگذار باشم.
روزنامهها را ببینید، منظور روزنامههای یک طرف نیست. هر دو طرف معمولا همینطورند که اگر یک جریانی را قبول داشته باشند، هر کار منفی هم بکند یا چشمپوشی میکنند یا سعی میکنند به هرحال کارهای مثبت کوچک را بزرگ کنند و اگر که با آن مخالف باشند، هر اقدام مثبتی که انجام میدهد سعی میکنند این اقدام را به نوعی از کنارش عبور کنند یا تخریب کنند.
ائمه جمعه به دوره اشکنه برگشتهاند و میگویند اگر گرانی است تحمل کنید!
یا ائمه جمعه و امامان جمعه ما در شهرهای بزرگ چه رویکردی دارند؟ در دوره آقای روحانی که تورم و گرانی بود همه صدایشان بلند بود که چرا تورم این مقدار است، چرا برخورد نمیکنید، چرا برنامهریزی نمیکنید. آن زمان حتی رسما اعلام میکردند که تحریمها خیلی نقشی در این مشکلات ما ندارد و عمده مشکلات ضعف مدیریت و ناکارآمدی است. ولی امروز ببینید که ائمه جمعه چگونه برخورد میکنند. میگویند برای ما مهم اسلام است مهم انقلاب است حالا اگر گرانی است باید تحمل کنیم.
امام جمعه مشهد در یک دورهای هم میگفت که حالا گرانی هست خب اشکنه بخورید. الان دوباره به همان اشکنه برگشتند. ولی اگر دولتی مورد قبولشان نباشد هر مسئله کوچکی را بزرگ میکنند. شما یادتان است که در یک مرحلهای یک عده از روحانیون از قم پیاده به سمت تهران آمده بودند تا به برخی از سیاستهای دولت روحانی اعتراض کنند. الان آن پیادهروها کجا هستند تا ۱۴۰ کیلومتر پیاده به سمت تهران بیایند؟ این برخورد دوگانه از مشکلات اساسی کشور ماست. متاسفانه ما داریم بدون عدالت و انصاف و واقعبینی با مسائل برخورد میکنیم و همدیگر را تخریب میکنیم. نتیجهاش صدمه دیدن کل کشور، نظام و مردم است.
تفکر مصباح در حوزه علمیه جایگاهی ندارد
* اشارهای به روحانیت و ائمه جمعه داشتید، این طیف از روحانیون چقدر از تفکرات روحانیونی مثل آیتالله مصباح متاثر هستند؟ زمانی ما میگفتیم که روحانیت ما باید پیرو تفکر شهید مطهری باشند، الان به طیفی از روحانیت و ائمه جمعه رسیدیم که بیشتر بازنمایی تفکر آیتالله مصباح هستند؟
ببینید در بین روحانیت حوزههای علمیه، تفکر آقای مصباح خیلی جایگاه ندارد. در بین اقلیتی از روحانیت ایشان نفوذ دارد. ولی نکته مهم این است که اینها صدایشان خیلی بلند است. بعد هم بخشی از آنها وارد مجلس شدند.
پیروان تفکر مصباح یزدی محدودند اما صدایشان بلند است
حتی اینهایی که به مجلس آمدند، همین جبهه پایداری در مجلس قبلی و مجلس فعلی چقدر هستند؟ اینها اقلیت هستند، یا در دولت هم الان وزرایی که هستند وزرای اصولگرا هستند، وزرای جبهه پایداری نیستند و تفکر آقای مصباح را به آن معنا ندارند. آقای مصباح برخی تفکرات افراطی داشت، مثلا برای رای مردم ارزشی قائل نبود. کسانی که این تفکر را داشته باشند که لپ تفکر آقای مصباح هست، تعدادشان محدود است اما صدایشان بلند است.