ماجرا از یک توئیت آغاز شد، توئیتی که محمد مهاجری فعال سیاسی اصولگرا در آن به «پروندهسازی» علیه حسن روحانی اشاره کرده بود و مکان پروندهسازی نیز جایی نبود جز «پاستور»، هدف هم مشخص بود؛ «رد صلاحیت حسن روحانی در انتخابات مجلس خبرگان.»
سناریوی رد صلاحیت حسن روحانی اما جدید و عجیب نبود، سناریوسازی برای رد صلاحیت رئیسجمهوری پیشین که عضو فعلی مجلس خبرگان رهبری نیز هست از همان روزی کلید خورده بود که او پا به ساختمان وزارت کشور گذاشت و علیرغم پیشبینیها نامش را در لیست کاندیداها به ثبت رساند.
گام اول سناریو نیز فرستادن سیگنال به شورای نگهبان برای رد صلاحیت روحانی بود، سیگنالهایی که در قالب مصاحبه، توئیت و... به شورای نگهبان فرستاده میشد.
گام دوم اما گویا «پروندهسازی» برای رئیسجمهوری سابق بود و با توئیت محمد مهاجری بار دیگر نگاهها به سمت پاستور چرخید، همانجایی که این چهره سیاسی مدعی شده بود پروندهسازی با هدف رد صلاحیت روحانی در آنجا در حال انجام شدن است.
این توئیت تنها یک واکنش آن هم از سوی دبیر شورای اطلاعرسانی دولت را به دنبال داشت. احسان صالحی دبیر شورای اطلاعرسانی دولت در توئیتی نوشت؛ «این ادعا که از اساس دروغ است.» یک پاسخ و تمام.
پروژه پرونده سازی مسکوت نماند
به فاصله کوتاه از این دیالوگ توئیتری، ماجرایی دیگر باز هم در پاستور و این بار در حیاط دولت رقم خورد.
سپهر خلجی، رئیس شورای اطلاعرسانی دولت، در حاشیه جلسه هیات دولت در جمع خبرنگاران به وضعیت پرونده دزدیده شدن فرشهای کاخ سعدآباد، اشاره کرد و گفت: پرونده سرقت از کاخ سعدآباد که بیش از ۴۸ تخته فرش که بعضا مربوط به دوره قاجار است و قابل قیمتگذاری نیست در دولت گذشته اتفاق افتاد. این موضوع توسط معاونت حقوقی دولت سیزدهم پیگیری شد که در جمعبندی نهایی به ۱۰ نفر مظنون از مقامات دولت قبل رسیدند. پروندهای تشکیل شد و با توجه به اینکه مظنون اصلی شرایط خاصی داشت، پرونده سال گذشته به دادگاه ویژه روحانیت ارسال شد. این پرونده در حال بررسی است و منتظر نتیجه آن هستیم.
این ادعا برخلاف آنچه خلجی مطرح کرده بود جدید نبود و پروندهای بود که در دولت دوازدهم تشکیل شده بود، و دولت سابق مدعی و پیگیر این ماجرا بود اما نکته عجیبتر نوع کلمات و ادبیات به کار برده شده توسط رئیس شورای اطلاعرسانی دولت مبنی بر ارسال پرونده به دادگاه ویژه روحانیت به خاطر شرایط خاص یکی از مظنون و مقامات، به نحوی بود که گویا رئیسجمهوری سابق مستقیما در این پرونده مظنون و مقصر است و با توجه به اینکه تنها مقام در دفتر رئیسجمهور که لباس روحانیت داشته شخص حسن روحانی بوده، این سؤال را در اذهان مطرح کرد که پروندهای که دولت در حال تهیه آن است آیا همان ماجرای پروندهسازی برای روحانی نیست؟ آیا میتوان بین آن توئیت افشاگرانه و این پروندهسازی ارتباطی برقرار کرد؟
پاسخ صریح به خبرسازی تکراری دولت رئیسی
این ادعا اما بدون پاسخ نماند و یک منبع آگاه در دولت دوازدهم در واکنش به اظهارات رئیس شورای اطلاعرسانی دولت سیزدهم درباره فرشهای ساختمان حافظیه مجموعه سعدآباد گفت: آنچه مطرح شده، خالی از هرگونه اطلاعات جدید است و صرفا همان ادعاهای گذشته است که در فضای انتخابات با هدف تخریب سیاسی تکرار میشود.
به گفته این منبع آگاه، موضوع مفقود شدن فرشهای سعدآباد توسط بازرسی ویژه رئیسجمهور در دولت قبل گزارش شده، نه اینکه دولت سیزدهم آن را کشف کرده باشد. منتهی در دولت قبل با هدف کشف واقعیت و بدون تخریب و تهمت پیگیری شد و به اطلاع نهادهای ذیربط رسید. به اعتقاد مسئولان دولت قبل، راه مبارزه با فساد، شفافیت است و مبهمگویی و اتهامزنی، فقط آب را گلآلود میکند، به فاسدان فرصت پنهان شدن میدهد و خادمان را دلسرد میسازد. اگر آقایان دولت سیزدهم واقعا با فساد مخالفاند، موضوعات را از حالت کلیگویی کلیشهای و نیش و کنایه سیاسی خارج و سخنان را با دلیل و اسناد و جزئیات منتشر کنند و هر زمان که با رسیدگی دقیق قضایی، موضوعی روشن شد، به اطلاع مردم برسانند.
پشتپرده بازخوانی تکراری یک پرونده
اما پشتپرده بازخوانی تکراری پروندهای که از قضا دولت قبل آن را باز کرده و پیگیر بود با توئیت محمد مهاجری چیست؟ آیا یک سر پروندهسازی که او در میانه دیماه خبر آن را داده بود به ماجرای فرشهای کاخ سعدآباد نمیرسد؟ آیا دولت مستقر در پاستور در مسیر همسویی با تندروهایی که به دنبال رد صلاحیت حسن روحانی هستند قرار گرفته است و خوراک این رد صلاحیت با پروندهسازی در پاستور در حال تهیه شدن است؟
این سؤالات خصوصا آنجا موضوعیت پیدا میکنند که حرفهای رئیس شورای اطلاعرسانی دولت و نوع کلمات به کار برده شده توسط او را تکتک بررسی کنیم، اصرار بر اینکه مظنون این پرونده شرایط خاصی دارد و پرونده به دادگاه ویژه روحانیت رفته است را میتوان در ادامه همان پروژه پروندهسازی برای رئیسجمهوری سابق برداشت کرد؟
تاکید بر اینکه در پرونده فرشهای کاخ سعدآباد به ۱۰ نفر مظنون از مقامات دولت قبل رسیدهایم در راستای همان پروژه پروندهسازی برای دولت قبل نیست؟
حجم عجیب حملات به روحانی بعد از کاندیداتوری
این سؤالها از آنجا مطرح میشود که نحوه واکنش اصولگرایان به ثبتنام حسن روحانی برای انتخابات خبرگان، در نوع خود عجیب بود؛ عجیب نه از لحاظ اینکه مانند همیشه حمله کردهاند، بلکه به لحاظ حجم و نحوه حملات است.
آنها به گونهای در حال ریختن آتش بر روی خاکریز حسن روحانی و دولت او هستند که گویی کابوسشان را میخواهند از حیز انتفاع در سیاست ساقط کنند. همان چند دقیقه حضور حسن روحانی در وزارت کشور و ویدئوهایی که از آن دقایق بیرون آمد، در کنار بیانیهای که او منتشر کرد، باعث شد تا نوک پیکان دشمنان همیشه در صحنه او، بیرون بیایند و آماج حملاتشان قرارش دهند.
حسن روحانی با سخن گفتن از شکست انحصارطلبی، باعث خشم انحصارطلبان شده است و با اشاره به «اقلیتی، مدعی اکثریت» و «زیادهخواهان» آنها را عصبانی کرده است.
یکی از نخستین حملات مربوط میشود به حسن رحیمپور ازغدی، سخنران محبوب صداوسیما. او که به عنوان نظریهپرداز طیف تندروی اصولگرایان شناخته میشود، در پستی که اکانت او در یکی از شبکههای اجتماعی منتشر کرده، نوشته «آقای حسن روحانی به عنوان «مجتهد عادل» برای خبرگان رهبری نامزد شده. ملت میخواهند تعریف شورای محترم نگهبان از «اجتهاد و عدالت» را در این مورد خاص، از نزدیک ببینند.»
حمله دیگر مشرقنیوز بود که بیانیه حسن روحانی را «بازگشت زخم کاری» توصیف کرد. این وبسایت، کمتر از ۲۴ ساعت پس از ثبتنام روحانی در متنی که آن را «تحلیل» خوانده، از «احتمال رد صلاحیت» روحانی نوشته است و در حملهای پیشدستانه به رئیسجمهوری دولتهای یازدهم و دوازدهم نوشته «روحانی تلاش دارد که با تعریضهایی نسبت به امکان نگاه جناحی در تایید صلاحیتها هزینههای رد صلاحیت احتمالی خود را افزایش داده و از جانب دیگر حضور خود در عرصه را از مهمترین گزینهها برای نشان دادن رای اعتراضی به حکمرانی موجود تصویرسازی کند.»
از سوی دیگر رحیم توکل یکی از اعضای مجلس خبرگان رهبری هم تکلیف را روشن کرده و گفته روحانی باید رد صلاحیت شود.
حسن قدیری ابیانه هم در واکنش به ثبتنام حسن روحانی در اظهاراتی که رنگ و بوی تعیین تکلیف برای شورای نگهبان میداد گفته بود: «معتقدم شورای نگهبان باید مراقب باشد تا اشتباه تایید صلاحیت حسن روحانی برای بار دوم را تکرار نکند. انتظارمان این است که روحانی رد صلاحیت شود.»
از سوی دیگر یک مجری تازهکار صداوسیما در یک برنامه صبحگاهی صداوسیما، گفت که «صاحب تئوری اینکه منتقدان، بیکارها، بیشناسنامهها و بیسوادها به جهنم بروند در انتخابات مجلس خبرگان ورود کرده است؛ کسی است که میگفت همه مشکلات، حتی آب خوردن مردم هم با برجام حل می شود... و انشاءالله شورای نگهبان به وظیفه اصلیاش خیلی درست عمل میکند.»
با مرور این اظهارات، آیا همسویی بین این پروژه پروندهسازی و تلاش تندروهای خارج از دولت برای رد صلاحیت روحانی مشهود نیست؟