دکتر حسن روحانی
۱۴۰۲/۱۲/۰۱ ۱۰:۱۶:۰۰

اعتماد/ جهانگیری: دولت سیزدهم فعلا به این نتیجه رسیده‌ که به ما بد بگویند

دکتر حسن روحانی

«اصلاح‌طلبی در معرض ۲ تهدید جدی است. هم از طرف براندازان و هم از سوی انحصارطلبانی که جز به خودشان حاضر نیستند به کسی برای فعالیت میدان دهند.» این عباراتی است که اسحاق جهانگیری مرد سرد و گرم چشیده عرصه سیاسی و اقتصادی کشورمان درخصوص نحوه کنشگری اصلاح‌طلبان در آوردگاه‌های سیاسی پیش رو مطرح می‌کند. جهانگیری همچنین اشاره می‌کند: «نقدی که ممکن است من به برخی دوستانم در جریان اصلاحات داشته باشم، (مقاومت در برابر) بالا بردن توان گفت‌وگو در خودشان است.» به اعتقاد جهانگیری به عنوان اصلاح‌طلب «باید بتوانیم هم با حکومت گفت‌وگو کنیم، هم با جامعه و هم با خودمان.»

او در عین حال زمانی که با پرسشی در خصوص چرایی‌عدم پاسخ به تهمت‌ها و افتراهای برخی مقامات دولت سیزدهم مواجه می‌شود، می‌گوید، بنا نداشت که درخصوص این دولت صحبت کند. سکوتی عمیق که جهانگیری و بسیاری از کارگزاران دولت حسن روحانی، بیش از ۷۰۰ روز آن را ادامه دادند تا جایی که امر بر برخی افراد و جریانات تمامیت‌خواه مشتبه شد که هر اندازه از دولت قبل انتقاد کنند و مردانش را با تهمت و افترا مواجه سازند، باز هم واکنشی از طرف مقابل نخواهند دید. بر این اساس هر زمان از رئیس دولت سیزدهم، سخنگوی دولت و مردان اقتصادی‌اش درخصوص چرایی گرانی گوشت و مرغ و روغن و برنج و پنیر، مسکن، خودرو، ارز و… پرسش می‌شد، موضوع را به دولت قبل فرافکنی می‌کردند. با گذشت بیش از ۷۰۰ روز سکوت، اسحاق جهانگیری برای نخستین‌بار برای انجام گفت‌وگویی بلند روبه‌روی مجموعه رسانه‌ای «اعتماد» نشست تا درخصوص دامنه وسیعی از موضوعات بحث و گفت‌وگو کند.

* من سیاستی در پیش گرفته بودم تا علیه دولت سیزدهم صحبت نکنم. به‌رغم اینکه می‌دیدم این‌ها با بی‌انصافی برخی نسبت‌ها(ی ناروا) به دولت ما و خود ما می‌دهند. در جلساتی که با دوستان‌مان داریم، همواره می‌گویم، بالاخره دولت مستقر است. مشکلاتی دارد، به هر حال این‌ها باید به گونه‌ای فضایی برای خود ایجاد کنند که مشکلات را حل کنند. فعلا به این نتیجه رسیده‌اند که به ما بد بگویند، ما هم به خاطر مردم تحمل کنیم. من نمی‌خواهم بگویم (این دولت مانند) دولت سوم احمدی‌نژاد است، من با آقای رئیسی رفیق بودم که ایشان رئیس‌جمهور شدند. من فقط می‌توانم بگویم که اداره ایران، کار سختی است. ایران باید از همه سرمایه انسانی‌اش استفاده کند تا بتواند از این شرایط دشوار عبور کند. اینکه استفاده نمی‌کند، افتخاری برای مدیری که در بالا نشسته، نیست. معنایش این است که (مدیر بالا نشسته) فهم درستی از مسائل ایران و شرایط کشور ندارد. (معنایش این است) مشکلات کشور را شناسایی نکرده‌اند. ساختارهای معقول در چنین شرایطی، معمولاً باتجربه‌ترین مدیران را که قبلا بحران‌ها را اداره کرده‌اند به کار می‌گیرند. این‌ها (دولت سیزدهم) اما تصور می‌کنند اگر شعار دهند که «ما می‌توانیم» اوضاع درست می‌شود! کدام می‌توانیم؟ آیا شما توانستید تورم را کاهش دهید؟ آیا گرهی از تحریم‌ها باز کردید؟ شما فکر می‌کردید اگر پول مسدودی ایران از کره‌جنوبی به قطر واریز شود، راحت‌تر می‌توان پول را مصرف کرد. همان زمان هم گفته شد، فرقی نمی‌کند اگر امریکا بخواهد برای ایران مزاحمت ایجاد کند، کره‌جنوبی و قطر هر دو از حرف امریکا تبعیت می‌کنند.

* جریانی در کشور حاکم شده که قدرت را خیلی دوست دارد و کارآمدی هم ندارد. ببینید امروز باید بهار نقد عملکرد ۴ ساله مجلس باشد؛ اتفاقا مجلسی‌ها هم باید از این نقدها استقبال کنند. مگر این مجلسی‌ها همان‌هایی نبودند که با آب و تاب آمدند و گفتند ما یک خیزشی هستیم که می‌خواهیم مسائل کشور را حل و فصل کنیم! چهار سال تمام شد! آیا مسائل اقتصادی حل شد؟ نرخ تورم را کنترل کردید؟ قیمت دلار را کنترل کردید؟ قیمت گوشت و پنیر و ماست را کنترل کردید؟ نگذاشتید سفره مردم کوچک شود؟ (واقع آن است که این‌ها) کارآمد نیستند، نمی‌توانند تصمیم بگیرند. اساسا نمی‌دانند مسائل کشور چیست. اینکه آدم صدایش را بلند کند و به پشتوانه جایی که حمایتش می‌کند بیاید و به هر پستی که می‌خواهد برسد، دلیل بر شایستگی نیست. شایستگی این است که در کارنامه ثبت شود با چه هزینه‌ای چه کار کرده‌ای؟ برخی‌ها امروز می‌گویند ما کار بزرگ و پروژه‌های بزرگی انجام داده‌ایم! اما باید دید این کار را با چه هزینه‌ای انجام داده‌اند. اگر این پروژه را می‌توانستید با هزینه a تومان انجام دهید اما با هزینه ۵a تومان انجام دادید که هیچ جا اسمش خدمت نیست. لذا به نظر من بخشی از این مشکلات را باید از طریق نقد تحلیل کرد. دوستانی که خود را از انتخابات کنار می‌کشند، فرصت نقد کردن را هم از خودشان می‌گیرند. انتخابات یک فرصت است، فرصتی که در بطن آن مسائل کشور نقد شود. (مسائل) باز و گفته شود که مسائل کشور چیست؟ مشخص شود کسانی که می‌خواهند روی کار بیایند، باید در کدام نقطه‌ها تمرکز کنند. به نظرم به دلیل اینکه مسائل کشور به درستی باز نمی‌شوند به مردم جفا می‌شود. شاید مردم نتوانند تشخیص دهند بین کاندیداها، کدام فرد برای حل مسائل کشور مفیدتراست. لذا بخشی از موضوع همین سازوکارهاست و افرادی که قدرت گرفته‌اند.

* من فکر می‌کنم مساله امید، یک مساله ذهنی نیست که با سخنرانی بتوان ناامیدی را به امید بدل کرد. ناامیدی وعدم اطمینان در اثر واقعیت‌هایی عینی شکل می‌گیرد. باید به این واقعیت‌ها رسید. جامعه‌ای که امید نداشته باشد، هرگز پیشرفته نخواهد شد. حتما سرمایه امید مهم‌ترین سرمایه در توسعه کشور است. اما امید با حرف به دست نمی‌آید و بی‌اعتمادی با حرف از میان نمی‌رود، چون ناامیدی نتیجه واقعیت‌های ملموس و خاص است. باید این واقعیت‌ها را دید و برای حل آن‌ها اقدام کرد. یکی از مهم‌ترین بی‌اعتمادی‌ها در اثر بی‌حرمتی به انسانیت اتفاق می‌افتد. چرا هنرمند ایرانی امروز مأیوس است؟ هنرمند خود را صدای مردم می‌داند؛ اتفاقا سیستم باید خوشحال باشد که هنرمند با وقوع هر اعتراضی می‌رود در کپه و سمت مردم قرار می‌گیرد. حکومت می‌داند با چه کسی باید حرف بزند تا در مردم اثر بگذارد. به جای اینکه با هنرمند صحبت شود با آن‌ها برخورد می‌شود. یک زمانی در ماه‌های ابتدایی سال ۹۲ خاطرم هست آقای ربیعی وزیر کار جلسه‌ای در باشگاه کار خیابان ولیعصر گذاشته بود. تعدادی از هنرمندان هم دعوت بودند، قبل از صحبت‌های من پرویز پرستویی صحبت کرد. او گفت: «من نمی‌دانم چرا دعوت شدم و نمی‌دانم اساسا چرا اینجا آمده‌ام! فلانی، حال ما در دوره‌ای خیلی بد بود. امروز حال‌مان خوب شده است، نمی‌دانیم چرا حال‌مان خوب شده ولی می‌دانیم حال‌مان خوب شده است. لذا وقتی دعوت‌مان می‌کنند فکر نمی‌کنیم، چرا؟ می‌آییم.» حال مردم فقط به این دلیل خوب شده بود که انتخاباتی برگزار شده بود و تیمی روی کار آمده بود که فکر می‌کردند مسائل‌شان را می‌فهمد و آن‌ها را حل می‌کند. بنابراین نخستین موضوع مهم، حرمت گذاشتن است. دوم اینکه باید افق‌گشایی کنیم. فرار مغزها و فرار سرمایه‌ها بزرگ‌ترین خطری است که کشور را تهدید می‌کند. زمانی ما عزا گرفته بودیم که نفرات اول المپیادی از ایران می‌روند. رتبه‌های اول کنکور از ایران می‌روند. اما امروز می‌گویند پرستار و پزشک و کارگر فنی و… از ایران می‌روند. نباید بگذاریم این افراد از ایران بروند. این افراد مأیوس شده‌اند که از ایران می‌روند. لذا این بخش واقعی هم باید مورد توجه قرار بگیرد. حداقل اگر نمی‌توانیم توسعه کشور را شتاب دهیم، عبور از بحران‌های جاری را که می‌توانیم حل و فصل کنیم.


ارسال نظر

مطالب برگزیده


تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دفتر دکتر روحانی است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.