در عین همه حرفهایی که الان میزنیم قانون اساسی ما یکی از قانونهای اساسی قابل توجه و ذکر در سطح جهان است یعنی میتوانیم به آن ببالیم، از همان سال ۵۸ که این قانون اساسی تدوین شده، مخصوصا در جاهایی که راجعبه حقوق ملت آمده در فصل ۳، خیلی قوانین روشن و اصول واضح و روشن و مدرن و چیزی است که میشود آن را در دنیا درآورد بهعنوان یک قانون اساسی مدرن، ممکن است گوشهای از آن هم ایراد، نقصی داشته باشد بعدها باید اصلاح شود ولی قانون اساسی، قانون اساسیِ خوبی است. متاسفانه فهم ما از قانون اساسی یکی نیست. درست است پیشبینی شده اگر جایی تفسیر لازم بود چه نهادی قانون اساسی را تفسیر میکند، اما قبل از اینکه به تفسیر برسیم برداشت و فهم خیلی مهم است که از این قانون اساسی چه برداشت و فهمی داریم؟ حتی ارکان حکومت یعنی دولت، مجلس، قوه قضائیه اینها هم فهمشان مشترک نیست، مثل هم نمیاندیشند، گاهی در مسائل حتی مهم ممکن است اختلافنظر باشد، گاهی اوقات میشنویم مثلا بعضی از نمایندگان مجلس میگویند ما باید بر کارِ وزرا نظارت کنیم. این برداشت ناقص از قانون اساسی است. اصلا نظارت نمایندگان بر کار وزرا و دولت، میگویم به یک مفهوم میگویم ممکن است داشته باشیم بهعنوان سوال و اینها ولی بهعنوان نظارت نداریم. چیزی که در قانون اساسی است رئیسجمهور است که بر کار وزیر نظارت میکند. نظارت بر کارِ وزیر از وظایف رئیسجمهور است، رئیسجمهور بر کار وزیر نظارت میکند. رئیسجمهور اختلاف دو وزیر را حل میکند، هماهنگی بین دو یا چند وزیر به عهده رئیسجمهور است، جایی نداریم بر کارِ وزیر مجلس نظارت کند، این کلمه در قانون اساسی نیست ولی مجلس جایی سوال دارد میتواند سوال کند. مجلس زمانی استیضاح نیاز دارد میتواند استیضاح کند، تغییر و تفحصی نیاز دارد، اگر نظارت به این مفاهیم بگیریم ممکن است ولی کلمه نظارت نیامده که مجلس بر کار دولت نظارت کند، اصلا چنین چیزی نداریم. میخواهم بگویم فهم و استنباط ما هم مثل هم نیست. اینکه برنامه را برای دولت چه کسی باید بنویسد؟ در زمان رژیم گذشته در قانون اساسی، رژیم گذشته برنامه پنجساله مینوشتند، آن وقت یک مقرراتی بوده، بعد که این قانون اساسی آمده طبق این قانون اساسی برنامه به عهده رئیسجمهور است. در اصل ۱۳۴ قانون اساسی به صراحت آمده که خط مشی و برنامه به عهده رئیسجمهور است. اگر برنامه و خط مشی به عهده رئیسجمهور است دیگر ... . ما چند دفعه برنامه تعیین میکنیم؟ یک دفعه رئیسجمهور یک برنامه تعیین میکند زمانی که میخواهد در انتخابات تعیین شود، میآید آن برنامه را به مردم ارائه میکند. در مصاحبه و اجتماعات میگوید، منتشر میکند مردم میخوانند، بر مبنای آن برنامه هم قاعدتا به آن رئیسجمهور رای میدهند. رئیسجمهور میگوید برنامه من این است، این یک بار. یکبار دیگر وقتی مجلس میرود وزرای خود را معرفی میکند برنامه را به مجلس میدهد و مجلس به برنامه رئیسجمهور و دولت و به وزرا رای میدهد، این هم بار دوم. بار سوم هم که اصل ۱۳۴ میگوید خط مشی و برنامه به عهده رئیسجمهور است این هم که سه دفعه، یک بار دیگر باز مجلس برنامه پنجساله تصویب و ابلاغ میکند. اصلا درک و فهم اینکه اینگونه مسائل را چگونه باید تلفیق کنیم به نظر من بسیار مهم است که اساتید حقوقی و حقوقدانهای ما بر مبنای فعلا این قانون اساسی مقداری روی مواردی که موارد اختلافنظر هست کمی فکر کنند، نظر بدهند، بحث کنند در روزنامهها، رادیو و تلویزیون، اشکالی ندارد اینها بحث شود کمکم پخته شود در این مسائل به یک اجماعنظر برسیم.