امروز » یکشنبه ۲۳ دی ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۱۷

تاریخ انتشار خبر : ۱۴۰۲/۱۱/۰۷ ۰۹:۲۱:۰۰

شرق/ نظر حضرتی، مطهری، مهاجری و عطریانفر درباره ردصلاحیت دکتر روحانی

مردم با رای به میانهروها تلافی کنند

‌علی مطهری با انتقاد از تنگ‌نظری‌ها به «شرق» می‌گوید: به باور من ردصلاحیت حسن روحانی توسط شورای نگهبان کار نادرستی بود؛ چرا‌که این تصمیم بر‌خلاف رهنمودهای رهبر انقلاب برای شکل‌گیری انتخابات با مشارکت حداکثری است. با‌ این‌ حال ردصلاحیت حسن روحانی شبیه به ردصلاحیت مرحوم هاشمی‌ رفسنجانی در سال ۹۲ بود که با وجود کنار‌ گذاشتن ایشان، باعث شور انتخاباتی شد؛ بنابراین می‌توان این انتظار را داشت که مردم در پاسخ به ردصلاحیت حسن روحانی و همچنین دیگر کاندیداها به نامزدهای طیف معتدل، میانه‌رو و مستقل رای بدهند تا آن‌ها با پایگاه رای مردمی بیشتر بتوانند منشأ اثر مثبتی در مجلس آتی باشند. همین واکنش مردم پای صندوق‌ها باعث شکل‌گیری مجلسی قوی‌تر و بازگشت مجلس به جایگاه خود در قانون اساسی شود. پس اگرچه اشتباه شورای نگهبان در ردصلاحیت حسن روحانی جای دفاع ندارد، اما مردم با مشارکت بیشتر در انتخابات این ردصلاحیت را به نتیجه مطلوب بدل کنند تا طیف معتدل و میانه‌رو، هم در میان کاندیداهای مجلس شورای اسلامی و هم مجلس خبرگان رهبری بتوانند تحولی جدی را در کشور رقم بزنند. البته بعید به نظر می‌رسد که شورای نگهبان، حسن روحانی را در مرحله رسیدگی به شکایات تایید کند. چون در همان سال ۹۲ هم با وجود انتظار فراوان، مرحوم هاشمی ‌رفسنجانی در ‌نهایت نتوانست به انتخابات راه پیدا کند. به‌خصوص که برخی از جریان‌های داخلی، آقای روحانی را ادامه راه و مسیر مرحوم هاشمی ‌رفسنجانی تلقی می‌کنند و به دلیل بداخلاقی پررنگ ‌و ‌عجیب با مرحوم هاشمی که اکنون همان بد‌اخلاقی به حسن روحانی هم منتقل شده است، احتمال بسیار کمی وجود دارد که او (روحانی) هم در‌ نهایت بتواند در انتخابات حضور پیدا کند؛ بنابراین بهترین پاسخ و واکنش مردم به این ردصلاحیت، حضور پررنگ در پای صندوق و انتخاب طیف میانه‌رو و معتدل است.

برای نمایندگی، چه کسی خبرهتر از روحانی؟

الیاس حضرتی در گپ‌و‌گفت با «شرق» پیش از ورود به موضوع ردصلاحیت حسن روحانی، مجلس خبرگان رهبری را مهم‌ترین و اساسی‌ترین نهاد در ساختار جمهوری اسلامی ایران می‌داند؛ چرا‌که به عقیده او وظایف اصلی مجلس خبرگان درباره «تعیین رهبر» و «نظارت بر عملکرد رهبر» شکل می‌گیرد. دبیرکل حزب اعتماد در ادامه به برخی اختلاف‌نظرها با دست‌اندرکاران امور اجرایی درباره مجلس خبرگان رهبری اشاره می‌کند؛ ازجمله اینکه این نهاد (مجلس خبرگان) چون در حوزه رهبری فعالیت دارد و حوزه و اختیارات رهبری هم مربوط به کل مسائل و موضوعات مملکت می‌شود، باید خبرگانی برای این مجلس انتخاب ‌شوند که از تعدد و تنوع تخصص و «خُبرویَّت» در مسائل و موضوعات مورد ‌نظر مملکت برخوردار باشند. از تخصص در مسائل سیاست داخلی گرفته تا مسائل مربوط به حوزه دیپلماسی و روابط بین‌الملل، مسائل اقتصادی، معیشتی، اجتماعی، فرهنگی، نظامی، دفاعی، امنیتی و تمام موضوعاتی که برای اراده کشور ضرورت دارد. بنابراین اختلاف ‌نظر ما در این موضوع با برخی دوستان در این است که نمایندگان مجلس خبرگان تنها به تخصص در امر فقاهت تاکید دارند. دومین اختلاف ما این است که مجلس خبرگان رهبری نباید مجلس جنسیتی باشد. در این مجلس نباید فقط مردان حضور پیدا کنند بلکه باید‌ زمینه مشارکت بانوان نیز فراهم شود. یعنی اگر خانم‌ها هم دارای تخصص و خبرویت هستند، باید فضای برابری برای حضور آن‌ها در این مجلس هم فراهم شود. سومین اختلاف به صنفی‌ بودن مجلس خبرگان بازمی‌گردد؛ یعنی مجلس خبرگان نباید صرفا به علما، روحانیون، آیات و مراجع محدود شود بلکه باید زمینه برای حضور افراد متخصص در رشته‌های مختلف که پیش‌تر به آن‌ها اشاره شده هم فراهم شود. یعنی خبرگان، متخصصان و صاحب‌نظران در سایر موضوعات، فارغ از اینکه ملبس به لباس روحانیت هستند یا نه، بتوانند در این مجلس حضور پیدا کنند. بحث دیگر ناظر بر ضرورت انتخابات رقابتی در مجلس خبرگان است؛ یعنی افراد منتخب از آرای مجموعه ملت برخوردار باشند. برای اینکه فلسفه انتخابات مجلس خبرگان، شکل‌گیری مجلس واسط است. اگر مجلس خبرگان از عقبه پررنگ رای مردم برخوردار نباشد، فلسفه وجودی آن زیر سوال می‌رود. اساسا تفاوت نظر امام راحل با دیگران در فلسفه وجودی مجلس خبرگان این بود که به عقیده برخی، رهبری و اختیاراتش یک امر انتصابی است، در‌ حالی‌ که از دیدگاه امام راحل، پشتوانه رای مردم است که از طریق مجلس خبرگان می‌تواند نظر رهبر را نافذ کند. پس مجلس خبرگان باید از پشتوانه و عقبه رای پررنگ مردمی برخوردار باشد و در این موضوع مشخص ما باید در راستای تقویت رای مردم حرکت کنیم؛ چرا‌که ۱۳۸ کاندیدا برای ۸۸ کرسی مجلس خبرگان رقابت می‌کنند که نشان می‌دهد در برخی از حوزه‌های انتخابی هیچ رقابتی وجود ندارد. یعنی مردم در انتخاب اینکه کدام خبره و صاحب‌نظر را به مجلس بفرستند، دچار تردید می‌شوند. در برخی حوزه‌ها تنها یک کاندیدا وجود دارد. به همین دلیل آن کاندیدا با حداقل آرا هم می‌تواند به مجلس راه پیدا کند و این باعث تضعیف منزلت مجلس خبرگان از آن جایگاه بالا و تعیین‌کنندگی خود می‌شود. با بیان این نکات الیاس حضرتی به موضوع ردصلاحیت حسن روحانی می‌پردازد و به «شرق» می‌گوید: «واقعا چه کسی خبره‌تر از حسن روحانی وجود دارد؟ فردی که سال‌ها در بطن و متن انقلاب بوده و مسئولیت محرمانه‌ترین نهادهای امنیتی این کشور را بر عهده داشته است؛ شخصی که مسئولیت‌های کلیدی در زمان هشت سال دفاع مقدس را بر دوش داشت و هشت سال هم رئیس‌جمهور این مملکت بود! حال چنین فردی اکنون واجد شرایط برای حضور در انتخابات مجلس خبرگان رهبری نیست! این یک اشتباه تاریخی برای شورای محترم نگهبان است. بنابراین به موازات اختلاف ‌نظرها در محورهای مذکور، ردصلاحیت فردی مانند حسن روحانی هم این اختلاف‌ نظرها را دوچندان می‌کند؛ چرا‌که اگرچه شاید من به‌شخصه اختلاف ‌نظر زیادی با ایشان (روحانی) داشته باشم اما در تخصص و خبرویت روحانی شکی وجود ندارد. هشت سال ریاست‌جمهوری، چندین سال دبیری شورای عالی امنیت ملی، چندین دوره حضور در مجلس شورای اسلامی و همچنین حضور در شورای عالی دفاع در زمان جنگ تحمیلی و همچنین حضور در مجلس خبرگان باعث می‌شود که تردیدی در تخصص حسن روحانی وجود نداشته باشد. پس واقعا جا داشت که شورای نگهبان برای افکار عمومی توضیح دهد که به چه دلیل یا دلایلی حسن روحانی ردصلاحیت شد. بنابراین در کنار اختلاف ‌نظرهای یاد شده، تصمیم شورای محترم نگهبان در ردصلاحیت حسن روحانی خط بطلانی است بر تصمیم درست.

شفاف بگوییم که قید دموکراسی را بزنید

محمد مهاجری درباره ردصلاحیت حسن روحانی به «شرق» می‌گوید: ردصلاحیت این‌گونه افراد در‌واقع ردصلاحیت مردم به ‌عنوان انتخاب‌کنندگان است. بعد از این ردصلاحیت می‌‌توان عنوان داشت که تعریف از انتخابات عوض شده است. اگر برخی جریان‌های سیاسی چنین چیزی می‌خواهند صراحتا به مردم اعلام کنند تا تکلیف جامعه‌ نیز روشن شود و دیگر سراغی از دموکراسی و مردم‌سالاری نگیرند. در کشوری مانند عربستان یا چین انتخاباتی وجود ندارد. مردم هم تکلیفشان با ساختار سیاسی و تصمیم‌گیری روشن است. در عوض این کشورها به دنبال تامین معاش، امنیت، رفاه و حتی دادن آزادی‌های اجتماعی هستند، منتها حق انتخاب را از مردم برای تعریف ساختار سیاسی گرفته‌اند. پس این‌جا هم مانند همان چین که سنگش را به سینه می‌زنیم، تکلیف مردم را با انتخابات روشن کنیم و به آن‌ها بگوییم که قرار نیست شما ساختار سیاسی و تصمیم‌گیری را تعیین کنید. زمانی که تنوع انتخاب مردم با حذف گزینه‌ها کاهش پیدا می‌کند، انتظار مشارکت در انتخابات کاملا غلط است. وقتی مقام معظم رهبری بر انتخابات مشارکتی تاکید دارند، به معنای آن است که باید گزینه‌های متنوعی برای انتخاب مردم وجود داشته باشد تا همه سلایق جامعه را نمایندگی کند. اگر برای جریان‌های سیاسی قرار بر تنوع نامزدها در انتخابات نیست، پس اصل مشارکت هم زیر سوال خواهد رفت. وقتی قرار است همین مجلس خبرگان فعلی به کار خود ادامه دهد و تازه تعدادی از همین اعضای مجلس خبرگان فعلی هم ردصلاحیت شده‌اند، چه اصراری بر انتخابات مجلس خبرگان است؟! همان چند ‌نفری که مد‌نظر جریان سیاسی ضد مشارکت است به مجلس خبرگان فعلی اضافه شود و دیگر هزینه‌های گزاف برگزاری انتخابات و توقع نابجا برای حضور مردم پای صندوق ایجاد نشود.

این سیاست، طرد دلسوزان است

محمد عطریانفر، ردصلاحیت حسن روحانی را بسیار شبیه به ردصلاحیت مرحوم هاشمی ‌رفسنجانی در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲ می‌داند و به «شرق» می‌گوید: افکار عمومی و ذهنیت خیلی از صاحب‌نامان و صاحب‌نظران در امر سیاست و مدیریت نسبت به این ردصلاحیت توجیه نشد. در ردصلاحیت حسن روحانی می‌توان از دو جنبه «صلاحیت فقهی» و «صلاحیت سیاسی» به این موضوع ورود کرد. در مبحث صلاحیت فقهی، آقای دکتر روحانی به دلیل آنکه چندین دوره عضو خبرگان رهبری بوده است، اجتهاد ایشان، هم از جانب نهادهای حوزوی، هم از جنبه انطباق با مصوبات مجلس خبرگان رهبری و حتی از منظر فقهای شورای نگهبان که مسئول بررسی صلاحیت علمی افراد برای حضور در این مجلس (خبرگان) هستند، قابل ‌قبول است. به همین دلیل در مبحث صلاحیت فقهی جناب آقای دکتر روحانی، نمی‌توان دلایلی را علیه ایشان اقامه کرد. در مبحث صلاحیت سیاسی یا صلاحیت‌های جانبی، موضوع کلیدی این است که در روند تایید صلاحیت نامزدهای مجلس خبرگان رهبری، هیچ صلاحیتی به‌ جز صلاحیت علمی و فقهی ملاک نیست. اگرچه این اختیار داده شده است که خبرگان رهبری می‌تواند برای مجموعه تکالیف داخلی و رویکرد بررسی صلاحیت‌ها، قانون تصویب کند اما در این مورد مشخص ما مطلع نیستیم که آیا مجلس خبرگان گامی برداشته است و آیا قوانین جدید، مسئولیت‌ها و تکالیف تازه‌ای را برای این موضوع وضع کرده‌اند که فقهای شورای نگهبان مبتنی بر آن دست به ردصلاحیت برخی چهره‌ها مانند دکتر روحانی زده باشد یا خیر؟ بنابراین چون خبر مؤثق و روشنی در این رابطه وجود ندارد، نمی‌توان اظهارنظری در این باب داشت ولی ارزیابی من این است که جناب آقای دکتر حسن روحانی به ‌عنوان یک چهره موفق، گام‌های مؤثر و مثبتی را برای اداره کشور برداشت. چهره برجسته‌ای مانند آقای دکتر روحانی از قدرت بالای تجمیع نیرو، قدرت یارگیری پررنگ، زبان بسیار گویا و منطق ثواب برخوردار است. بنابراین حرف و سخن ایشان معمولا مورد پذیرش دیگران قرار خواهد گرفت. به همین دلیل به نظر می‌رسد برخی جریان‌‌های سیاسی سعی کردند چنین توانی را نادیده بگیرند. اگرچه مجلس آتی خود را از ظرفیت قابل‌ توجهی مانند حسن روحانی محروم کرد، اما اعتبار ایشان را دوچندان کرد. بعد از این ردصلاحیت، منزلت فردی آقای دکتر روحانی، هم در میان افکار عمومی و هم در بدنه جریان‌های سیاسی به‌شدت پررنگ شد تا جایی که موقعیتشان از جهاتی، حتی از موقعیت سال ۹۶ که به رأی بالای ۲۰ میلیون رسیدند هم بهتر است؛ کما‌اینکه مشابه همین وضعیت برای مرحوم هاشمی ‌رفسنجانی هم وجود داشت. در‌ مجموع می‌توان این‌گونه گفت که ردصلاحیت حسن روحانی در تاریخ تحولات سیاسی ایران گام دومی بود، مشابه با آنچه که در گام اول برای مرحوم هاشمی ‌رفسنجانی رقم خورد و این سیاست در جریان‌های سیاسی، سیاست تخلیه کشور از انسان‌های شایسته و دلسوز است.



کلید واژه ها

حسن روحانی علی مطهری انتخابات مجلس خبرگان رهبری محمد مهاجری محمد عطریانفر الیاس حضرتی


حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر حسن روحانی است و استفاده از مطالب با ذکر منع بلامانع است