تاریخ انتشار خبر : ۱۳۹۳/۰۳/۱۰ ۱۰:۱۰:۰۰
متن کامل سخنرانی در دیدار با کارکنان سازمان حفاظت محیطزیست
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین و صحبه المنتجبین
در آستانه میلاد با سعادت سرور آزادگان حضرت ابی عبدالله حسین و برادر و پرچمدار با وفایش، قمر بنی هاشم و فرزند برومندش امام سجاد(ع) هستیم و بالاخره در نیمه این ماه نیز میلاد با سعادت صاحب عصر و زمان ما حضرت ولی عصر (عج) است؛ به اضافه اینکه وارد شدیم به ماه شعبان که ماه پیامبر عظیمالشأن اسلام است و خودمان را برای عبادت واقعی حق در ماه مبارک رمضان آماده میکنیم.
در آستانة روز محیط زیست هم هستیم. محیط زیست بسیار حائز اهمیت است. بشر در آغاز صنعتی شدن و مداخلاتش در طبیعت مشکلات و پیامدهای آن را به خوبی لمس نمیکرد. حتی به دخالت در طبیعت افتخار میکرد. حتی مدعی بود این مداخلاتش زیبایی آفرین است و زندگی را سهل و آسان میکند.
البته بسیاری از پیشرفتهای علمی، شرایط زندگی را برای بشر آسان کرده است، اما ما میبایست اقدامات جبرانی هم انجام میدادیم. در گذشته برای اینکه آب خوردن منازل تأمین شود حداقل میبایست طرف آن کوزه و سطل را برمیداشت و یک تا دو کیلومتر تا لب چشمه یا نهر یا بعضی از روستاها که وضعشان بهتر بود تا آب انبار میرفت، آب انبار ۴۰-۵۰ پلهای داشت، باید تا آن پایین میرفت و آن کوزه را از آب پر میکرد و بالا میآورد و به منزل میرساند. این ظاهرش خیلی سخت بود، اما درعین حال باعث میشد طرف تحرک داشته باشد، ۵۰۰-۱۰۰۰ متر راه برود و برگردد.
خداوند این بدن را برای پشت میز نشستن نیافریده است. این بدن برای حرکت و تحرک، راه رفتن و در حد خود باری را جا به جا کردن آفریده شده است. اما الان شرایط متفاوت شده است. اگر فردی میخواست از روستایی به روستایی دیگر برود یا پیاده یا با چارپایی میرفت که خود سوار شدن بر اسب، قاطر و... هم تحرک و نوعی ورزش بود.
وقتی ماشین آمد مردم چقدر خوشحال شدند و چقدر راحت شدند. ۴۰-۵۰ سال پیش ماشینهای مینیبوس مانندی بود که به آن ماشین چوب کبریتی میگفتند. در آن شرایط مردم ماشین، اتومبیل یا خودرو را به عنوان یک نعمت بزرگ خداداد که توسط صنعتگران به وجود آمده تلقی میکردند که البته از یک بعد این حرف درست است. اما در بعد دیگر وقتی ما پیاده راه نمیرویم و سوار ماشین میشویم میبایست به نحوی آن پیاده روی جبران میکردیم. این از برنامه ما حذف شده است. اشکال از اینجا شروع شد.
ما در طبیعت مداخله کردیم. مصالحی که در طبیعت به کار میبریم با مصالح خشت و گل متفاوت است. خشت و گل باشد، خشت و گل است و خراب هم که شود باز هم خاک و زمین است. اما به سمت سیمان، تیرآهن، میلگرد و... رفتیم. البته تحول در مسکن لازم بود اما در مکانیابی خطا کردیم. نرفتیم بهترین مکان را پیدا کنیم که کمترین صدمه را به محیط زیست بزنیم. همان زمین زراعی و باغ را به زمین مسکونی تبدیل کردیم. اشکال از اینجا نشئت گرفت. مکانیابی برای صنعت، مسکن، جاده سازی (کناره جنگل، وسط جنگل و...) چگونه باشد که صدمه کمتر باشد.
البته یک تعارض بین دنیای مدرن و طبیعت وجود دارد که عین سنت و مدرنیته میماند. ما در سنت و مدرنیته هم همان بحثها را داریم. وقتی مدرنیته میآید با سنت مبارزه میکند. سنت را باید به شکل جدید حفظ کنیم؛ وقتی آن را رها میکنیم مشکل پیش میآید. در طبیعت هم همینطور است. ما درصورتی میتوانیم راحت زندگی کنیم که جنگل، مرتع، تالاب، دریاچه، رودخانه و طبیعت، همه اینها باشد. اگر رودخانه خشک شود و کار دیگری بکنیم این طبیعتی نیست که خداوند داده است. یا تنوع زیستی، همه حیوانات، گیاهان و... هر کدام اینها دارای حکمتی بوده است. تمام این حیوانات وحشی هم حساب و کتاب دارد: واذا الوحوش حشرت(سورة تکویر، آیة ۵)؛ آنها هم حساب و کتاب دارند.
ما هرچه را بخواهیم بگوییم خیلی خراب است یا میگوییم وحشی است یا سبوعیت دارد؛ همان حیوانات درنده، یا میگوییم قانون جنگل است. همه را به محیط زیست برمیگردانیم. اما جنگل هم قاعده خودش را دارد. وحوش هم مقررات خودشان را دارند.
اتفاقاً در ایران اول محیط زیست و قانون محیط زیست نبود. از شکاربانی شروع شد. در سال ۱۳۳۵ قانونی که وضع شد برای شکاربانی در صحرا و صید در دریا بود. چون بیرویه بود میخواستند به آن نظامی دهند. بعد در سال ۱۳۴۸ قوانین بعدی آمد تا سالهای ۵۳-۱۳۵۰ و مقررات بعدی که آمد. فکر میکنم اسم سازمان محیط زیست از سال ۱۳۵۰ درست شد. اصل قانون اساسی ما هم راجع به محیط زیست اصل پنجاهم است. در قانون اساسی هم راه را برای ما خیلی روشن بیان کرده است که ما محیط زیست را نباید تخریب و آلوده کنیم. آلودگی و تخریب دو معضلی است که میتواند محیط زیست ما را از بین ببرد. حالا حفظ جنگل، صید، شکار، رودخانه و مراتع مقررات خودش را دارد، معضل آب واقعاً معضل بزرگی است. سفرههای آب زیرزمینی ما هم پایین آمده است. خود این یک معضل محیط زیست درست میکند که آبها را شور میکند و...
من در دولت یازدهم هم خوشحالم و هم به آن افتخار میکنم که در اولین جلسه دولت، همانطور که در دوران انتخابات قول داده بودم، مصوبهای را راجع به دریاچه ارومیه گذارندیم. من خوشحالم که دولت کارش را با مسئله محیط زیست شروع کرد. البته این معنایش این نیست که دولت قادر به حل معضلات مسئله محیط زیست است. اعتقاد من این است که دولت در هیچ یک از مسائل مهم اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و دین مردم خودش نمیتواند مسائل را حل کند. دولت میتواند تسهیلات قانونی لازم را فراهم کند. دولت میتواند حمایت کند. کار، کار مردم است. همة اینها کار مردم است.
دولت دینی دولت خیلی خوبی است، اما دین دولتی را نمیدانم؟ باید بحث کنیم. دین را نباید دست دولت دهیم. دین دست کارشناسهای خودشان است؛ دین دست علما، حوزهها، مراجع، صاحبنظران، فرهیختگان و دلسوزان است. آنها باید تبلیغ دین را انجام دهند. دولت هم باید کمک و حمایت کند، اینها همه درست است.
شما فکر کردید اگر دولت تصمیم گرفت، یک فیلم خیلی خوب ساخته میشود؟ با پول درست نمیشود. باید هنرمند به میدان بیاید. البته دولت هم باید کمک و حمایت کند. جوشش هنر از ذوق و دنیای تخیل خود هنرمند و عشق آن هنرمند است. شما هر چقدر هم پول خرج کنید، ممکن نیست بهترین فیلم در بیاید. آن وقت که ذوق، هنر، عشق و علاقه است، بله، کمک مالی هم البته مؤثر است، باید کمک مالی باشد تا به ثمر بنشیند.
در تمام مسائل مهم همینگونه است. ما میخواهیم اقتصادمان را درست کنیم، از رکود عبور کنیم و رونق به پا کنیم. دولت میتواند رونق اقتصادی ایجاد کند؟ من معتقد نیستم. این مردم هستند که میتوانند به صحنه بیایند. ما باید موانع را از پیش پای مردم برداریم. ما باید مشکلات را از پیش پای مردم برداریم. بله، درست است که دولت چارچوبهای آیندة اقتصاد را ترسیم میکند، اما آنها هستند که به صحنه و میدان میآیند.
در کشاورزی هم همینطور است. الان البته خوشبختانه در بخش کشاورزی مردم در صحنه هستند و دارند فعالیت میکنند. در صنعت، هم صنعت به مردم واگذار شود و دولت حمایت کند، روند و سرعت بیشتری را به سمت هدف طی خواهیم کرد.
حالا از همة اینها که بگذریم، محیط زیست در رأس آنهاست. محیط زیست به صورت تشریفات بود؛ همان چیزی که خانم دکتر ابتکار میگویند، درست میگویند. یک زمانی بود که هنوز همه به این باور نرسیده بودند که محیط زیست مدخلیت دارد و باید روی آن حساب باز کنیم. فکر میکردند مسائل محیط زیستی جزو تشریفات است. برای قشنگی میگویند محیط زیست هم یک پیوستی داشته باشد. وقتی جلو رفتند و گرفتار شدند، دیدند مثل بهداشت است. زمانی که بهداشت آمد، مردم فکر میکردند تشریفات است. حمامهایی را که به صورت خزینه بود، میخواستند دوشی کنند، چه بساطی به پا شده بود! عدهای میگفتند اگر لوله کشی شود، نصف دین از بین میرود، آن وقتی که در سالهای ۴۰-۱۳۳۹ میخواست این تحولات رخ دهد، آغاز دوران طلبگی ما بود. قم هم همان سال ۱۳۴۰ داشتند حمامها را عوض میکردند، چه سر و صدایی درست شده بود؟
دو حادثه را ما در قم دیدیم که خیلی مهم بود، یکی مربوط به حمام بود که میخواستند آنها را به دوشی تبدیل کنند. بعضیها فکر میکردند فاجعة بزرگی میخواهد اتفاق بیفتد. دیگری وقتی بود که میخواستند ساعتهای زمستانی، تابستانی راعوض کنند. میگفتند این اصلاً برای این است که دین را از بین ببرند، چگونه وقت نماز ظهر را ما بفهمیم؟ تا حالا چگونه میفهمیدیم ساعت ۱۵/۱۲ نماز میخواندیم، حالا ساعت ۱۵/۱ میخوانیم، مگر حادثهای پیش میآید؟
بعضی ازمردم واقعاً بیکار هستند، کار و شغل ندارند، دچار توهمات هستند، مدام غصة دین و آخرت مردم را میخورند، اما نه دین را میدانند چیست و نه آخرت را میدانند چیست؟ هیچ کدام! فقط غصه میخورند.
آن زمان هم فکر میکردند که بهداشت یک چیز تشریفاتی است. بعد معلوم شد که بهداشت تشریفاتی نیست، زندگی مردم است. واقعاً اگر به نکات بهداشتی توجه نشود، سلامت مردم به خطر میافتد و معضلات فراوانی در زندگی مردم ایجاد میشود.
مسائل محیط زیست هم اولش به صورت تشریفات ظهور و بروز پیدا کرده بود، بعد مردم دیدند نه، اینگونه نیست، مخصوصاً در سالهای اخیر که هوای تهران به نقطهای رسید که راه رفتن و نفس کشیدن واقعاً یک معضل شد و در این ۷-۶ شهر بزرگ، واقعاً مردم ما با مشکل مواجه شدند.
دریاچة ارومیه یک مشکل بزرگ نه برای آذربایجان غربی یا شرقی یا منطقه غرب کشور، بلکه برای کشور شد. البته قدمهایی برداشته شده است، یک مقدار هم شرایط جوی کمک کرد، الان یک ذره دریاچه ارومیه مثل سابق نیست، اما باید خیلی کار کنیم، این نیست که تمام شده باشد. اگر به دریاچة ارومیه نرسیم، زندگی ۱۴ میلیون نفر به خطر میافتد. اگر خدای ناکرده این دریاچه خشک شود، طوفانهای نمک شروع شود، زندگی مردم، کشاورزی مردم و باغات مردم، همه از بین خواهد رفت.
گرد و غبار و ریزگردها نیز یک معضل بزرگ بود، واقعاً نمیشد نفس کشید. حالا بعضیها میگوینداینکه هوای تهران ماههاست خیلی خوب شده است، مربوط به شرایط جوّی و باد است. بر فرض دولت هم اگر کاری کند، همهاش متعلق به خداست، ما که چیزی نداریم. اگر هم دولت توفیقی پیدا کند، متعلق به خداست. آن باد و باران هم متعلق به خداست، در اینکه بحثی نداریم.
آن چیزی که ما میتوانیم بگوییم این است که دولت روی مسئله محیط زیست، به عنوان یک مسئلة اصلی برای سلامت و زندگی سالم مردم، به عنوان اولویت بسیار مهم تأکید کند. البته در این راستا وزرات نفت هم برای بنزین خیلی تلاش کرد. البته خانم ابتکار چون خودش خیلی علاقهمند به این بحث است و احساس مسئولیت میکند، واقعاً با همه وجودش این مشکل محیط زیست را لمس کرده است. وقتی ایشان در دولت حرف میزند من حس میکنم سخنش از دل برمیآید. اینطور نیست که بخواهد فقط به عنوان مسئولیتش در این سازمان حرف بزند.
به هر حال این کار شروع شد، بحث بنزین مطرح شد، آلودگیها مطرح شد که بنزین عوض شد و آثار آن را هم دیدیم. وقتی بنزین در تهران عوض شد اثرش را بلافاصله دیدیم. البته باد هم کمک کرده است، از باد هم تشکر میکنیم؛ همچنین از همة طبیعت. هر کاری که ما انجام میدهیم اگر انشاءالله موفق شویم، توفیق خداوند متعال، عنایت و فیض اوست، ما کارهای نیستیم، ما یک وسیلة کوچک هستیم. همه در اختیار اوست.
امیدواریم انشاءالله نعمات و رحمتهای الهی در این ماههای مقدس شعبان و رمضان و همة ماههای سال که ماههای خداست بر مردم ما وارد شود، ادامه پیدا کند و مردم زندگی خوب و راحتی داشته باشند.
ما مشکلات زیست محیطی بسیار زیادی داریم. همین امروز داریم، فردا هم خواهیم داشت. قبل از شورای عالی محیط زیست و کارهایی که دولت میخواهد انجام دهد و لوایحی که میخواهد آماده کند و به مجلس بفرستد، اولین قدم فرهنگ است. ما باید در نسل جوانمان از دبستان این فرهنگ را اشاعه دهیم.
وزارت آموزش و پرورش مسئولیتی سنگین در این زمینه بر عهده دارد. همة دانشآموزان و نوجوانهای باید زندگی با زیست سالم و زندگی سالم و محیط سالم را بیاموزند. مثلاً اگر من سیگار میکشم - که اصل سیگار چیز خوبی نیست - کجا این سیگار را بکشم؟ در چه محیطی بکشم؟ چه کسانی کنار دست من باشند؟ اگر کودک یا نوجوانی است آنجا هم سیگار بکشم یا صبر کنم؟ در داخل جمعیت بکشم، در داخل سالن بکشم؟ یک منبری که بالای منبر است، ما از پایین دود کنیم؟ قدیم که به روستاها برای منبر میرفتیم، یک عدهای هم پایین منبر چپق میکشیدند و همة این دودها بالا میآمد. سرفه که میکردیم میگفتند حاج آقا سرما خوردهاید؟ میگفتیم: نه والله سرما نخوردهایم، چپقهای شما نمیگذارد ما درست صحبت کنیم!
به هر حال اگر هم میخواهد سیگار بکشد، کجا و با چه شرایطی سیگار بکشد؟ حالا سیگار را کشید ته سیگار را هم باید پرت کند؟ بعضیها جزو فخر خودشان میدانند. ما چیزهایی در تاریخ میخواندیم، تعجب میکردیم؛ مثلاً عربهای جاهلی لباس را خیلی بلند میگرفتند که نیم متری روی زمین کشیده شود. حالا تشبیه نمیکنم به بعضی از عروسهایی که باید پایین پیراهن بلندشان روی زمین کشیده شود.
به هر حال این را افتخار و جزو اشرافیت میدانستند، بعد این هرچه آشغال در خیابان بود را جمع میکرد میبرد به خانه. یکی از تفاسیر لباس تمیز این است که لباس را کوتاه کن که اندازه باشد و روی زمین نکشد. آن وقت این را اشرافیگری میدانستند.
بعضیها اولاً سیگار را تا آخر نمیکشند بلکه نصفه میکشند، بعد هم آن نصفه را پرت میکنند و فکر میکند همه عالم بشریت را زیر پای تصرف خودش قرار داده است. بالاخره سطلی، جایی برای ته سیگار هست، آنجا بینداز . بحث من تنها سیگاریها نیست، طرف دستمال کاغذی و پوست موزش را نیز پرت میکند. در جاده و طبیعت آشغالش را میریزد.
در این مورد فرهنگ باید درست شود، راه دیگری ندارد، نمیشود در خیابان و بیابان مأمور بگذاریم و اینگونه افراد را جریمه کنیم. فرهنگ باید از دبستان ساخته شود. اگر برای جوانان فرهنگسازی شود آنها میتوانند حتی به پدر و مادر خودشان توصیه کنند که طبیعت را آلوده نکن. در عید نوروز، تعطیلات و تابستان مردم به کوه و بیابان و جنگل میروند، چقدر زیباست، اما وقتی بر میگردند همان جاها را ببین، واقعاً جای تأسف است.
آب آشامیدنی مردم تهران به دریاچه سد کرج ربط دارد. ۱۰-۱۲ سال پیش، در آنجا عدهای خانه شناور درست کردند. همان وقت محیط زیست و بهداشت گفتند ما حریف نمیشویم. من رفتم و دیدم درست میگویند، ۲۴۰ خانه شناور روی دریاچه سد کرج بود. حالا نمیگویم برای چه کسانی بودند. به عنوان شورای امنیت ملی وارد عمل شدیم و رستورانهای لبه دریاچه همه تخریب شدند و خانهها را جمع کردیم. هر خانهای که جمع میشد تلفن دفتر ما به صدا در میآمد. یک سال خون دل خوردیم تا اینها جمع شد و از بین رفت. بنابراین ما باید حواسمان جمع باشد. این رودخانههایی که آب آشامیدنی تهران از آنها تأمین میشود، چگونگی استفاده از آنها مهم است.
باید فرهنگ را درست کنیم و در این راه، صدا و سیما و همه رسانهها باید به صحنه بیایند. مسئله مهم است و موضوع زندگی و سلامتی است.
دوم حضور و مشارکت مردم مهم است. سازمانهای مردم نهاد خیلی مهم است و کار باید به دست مردم انجام شود. اگر ماها هم ذره اعتقادی پیدا کردیم، از همان هیأتها و مبلغین و خود مردم بود، دولت نبود. این خود مردم بودند که هیات درست میکردند، سخنران دعوت میکردند، مقالهنویس مقاله مینوشت، شاعر شعر مینوشت و همه مردم بودند. مردم بودند که دین را درست کردند و انقلاب کردند. مردم را دست کم نگیریم.
دولت و مقامات دولتی در هر مقام و مسندی غیر از این نیست که باید نوکر مردم باشند. کشور حکومت، نظام و دین مال مردم است. آنها باید به صحنه بیایند و دولت هم وظیفه دارد کمک کند و تسهیلات فراهم کند. این امر به معروف و نهی از منکری که ما در اسلام میگوییم - الان این را بگویم، برخی میگویند از غرب تعریف کرد - واقعاً در کشورهای اروپایی شما آشغالی مثلاً کنار رودخانه بیندازید، ببینید همان مردمی که آنجا هستند چه میکنند. پلیسی هم وجود ندارد، خود مردم اعتراض میکنند و آن شخص را اول پشیمان میکنند و دوم وادارش میکنند برود آشغال را جمع کند. اگر شک دارید بروید تحقیق کنید ببینید با متخلف زیست محیطی و موارد دیگر چگونه برخوردار میکنند. نهی از منکر همین است دیگر. هر عمل غیرشایسته و غلط میشود منکر و خلاف آن میشود معروف. کار گروههای مردم نهاد در بحث محیط زیست امر به معروف و نهی از منکر است.
نگذاریم زمین، هوا، خاک و آب آلوده شوند. باید بدانیم تمام آلایندهها و زبالهها را کجا و چگونه و با چه شرایطی دفن کنیم، والا چه مشکلاتی برای ما درست میشود. پس اولین قدم در بحث تحول در محیط زیست، فرهنگ و دوم حضور و مشارکت مردم و سازمانهای مردم نهاد و سوم به میدان آمدن تمام قدرت دولت است.
شورای عالی محیط زیست احیا شده و به طور منظم تشکیل خواهد شد. لوایح لازم تهیه و بحث خواهد شد و الان هم دارد انجام میشود چون ما توسعه میخواهیم و باید دنبال آن برویم.
توسعه دوگونه است. زمانی توسعهای ایجاد میکنید، جایی را خراب و جایی را آباد میکنید. روی چشم دو گونه میشود سرمه کشید؛ هم میشود قشنگش کرد و هم مجروحش. گاهی برخی از توسعهها معضلی را حل میکند، اما معضل دیگری درست میکند. در همین شمال تهران یک سری مینی بوس در حال خدمت داریم که از همه وجود آنها دود فوران میکند. نفهمیدیم چگونه این مینی بوسها را ساختهاند. این ماشین ضمن جا به جایی مسافر تمام هوا را آلوده میکند! این همان داستان سرمه است که گفتم!
ما باید دنبال توسعه پایدار باشیم. اگر دنبال آن هستیم، دیگر محیط زیست تشریفات نمیشود، بلکه یکی از اصول می شود و هنگام ساختن یک کارخانه از همان آغاز در طراحی آن بحث محیط زیست جای میگیرد. نه اینکه درست شود، بعد دود بکند، بعد مردم شکایت کنند و ما طرف را بخواهیم و رسیدگی شود، تازه آن زمان برود یک فیلتر نصب کند. الان در برخی کشورها سوخت زغال سنگ است اما مسائل محیط زیستی را رعایت میکنند.
ما کشوری هستیم که میتوانیم دنبال انرژیهای نو و تجدیدپذیر برویم که مانع آلودگی هم شوند. کشور ما آمادگی بسیار زیادی دارد که دنبال انرژی بادی و خورشیدی برود. اگر بتوانیم در جنوب کشور، با توجه به اینکه مردم از کمبود آب و انرژی در رنج هستند، یک نیروگاه خورشیدی درست کنیم، هم میتوانیم برق را تأمین کنیم، هم محیط زیست سالم خواهد ماند و هم میتوانیم کنار آن آب شیرین کن ایجاد کنیم و آب را تأمین کنیم. اینها قدمهای بعدی است که دولت باید در این زمینهها کار کند.
البته همانطور که اشاره کردم، معضلات بزرگی هم هست، برخی از تالابها مانند هامون، قضیه ریزگردها و دریاچه ارومیه و امثال اینها را به تنهایی نمیتوانیم حل کنیم. مسئله محیط زیست دیگر از مرز سیاسی فراتر رفته است. شاید باور نکنید اما در ملاقات با نخستوزیر عراق، علیالقاعده میبایست مسائل منطقهای، سیاسی و دوجانبه را بیشتر بحث میکردیم، اما بیشترین بحث من با ایشان در مورد ریزگردها بود. حدود ۲۵ دقیقه از ملاقات یک ساعت و خردهای دربارۀ ریزگردها صحبت میکردیم. او راجع به تروریسم صحبت میکرد، من میگفتم تروریسم ریزگردها را چکار بکنیم؟به هر حال ما باید این را حل کنیم. یک چشمههای جوشان خاک است که از عراق، اردن و عربستان شروع میشوند و ناچاریم در مورد آنها صحبت کنیم. برخی معضلات از افغانستان شروع میشوند، برخی از کشورهای شمالی شروع میشوند، به هر حال ما باید همکاری کنیم، چون بسیاری از امور مربوط به یک کشور خاص نیست و همکاری بین المللی را میطلبند.
دولت این کار را با جدیت شروع کرد. من در همین فروردین که به افغانستان رفته بودم، تمام بحث ما راجع به هیرمند و هریرود و هامون بود و بقیه بحثها حاشیهای بودند. باید کاری کنیم هامون زنده شود. هامون اگر زنده شد منطقه زنده میشود. ارومیه اگر احیا شود، خطر بزرگی از منطقه دفع شده است.
محیط زیست مسئله دنیای ما و زندگی مردم ما و وظیفه دینی ماست. ما که نباید بگذاریم مردم مریض شوند و زراعت از بین برود. شوری آب و ریزگردها اگر با نمک همراه شود، بزرگترین خطر برای کشاورزی و باغداری ماست. این زندگی مردم است و باید برای آن تلاش کنیم.
خلاصه سخن اینکه اول همگی و همه رسانهها باید دست بالا بزنیم و فرهنگسازی کنیم. من تشکر میکنم از رسانههایی که در مشکلات زیست محیطی فریاد می زنند. باید فریاد بزنند، موضوع زندگی مردم است. باید با عمومی کردن این فرهنگ و توجه دادن و آموزش به مردم مشکلات را حل کنیم. مردم ما خوب هستند، اما برخی چیزها را توجه ندارند و نمیدانند. باید از نوجوانی مردم را آموزش بدهیم و آنها را به مشارکت عمومی بکشانیم.
به شما اطمینان میدهم که دولت یازدهم، محیط زیست را جزو اولویتهای برنامه خود قرار داده است و تلاش خواهد کرد.
یکی از حضار:
جناب رئیس جمهور جنگلهای زاگرس فراموش نشود.
رئیس جمهور:
درست میگویند؛ این یکی از مسائل بسیار مهم ماست، چون این بزرگترین مجموعۀ جنگل ماست. متأسفانه این جنگل و درختهای بلوط با معضلی مواجه شده است. ما در سفر به استان ایلام یک بعد از ظهر را برای درخت بلوط و جنگل گذاشتیم و رفتیم معضلی را که درختان بلوط با آن مواجه شدهاند، دیدیم. البته سازمانهای داخلی و بین المللی در این زمینه دارند کار میکنند و تقریباً به یک اتفاق نظر رسیدهاند که چگونه این آفت را حل کنیم.
من آنجا هم در سخنرانیام گفتم که این کار را به مردم واگذار کنید. اولاً این نکته جالب است که در جاهایی از جنگل که خود مردم حضور داشتند - البته ممکن است خانم ابتکار خیلی از این حرف خوشحال نشوند - و شاخههای پایین درختان را برای سوخت یا به هر منظور حرس کردهاند، آن درخت ها سالم بودند. بیشترین معضل آن جاهایی است که سیم خاردار کشیدهایم و نگذاشتهایم کسی وارد شود. من آنجا اعلام کردم که اگر میخواهیم این معضل را حل کنیم کار را به مردم واگذار کنیم و نظارت کنیم، بگذاریم آن درختانی که بخشی از آنها یا همه آنها باید بریده شود را استفاده کنند. دولت بخواهد این کار را بکند سالها طول میکشد و ممکن است این خطر دامن همه جنگل را بگیرد. آنجا این تصمیم را اتخاذ کردیم و کار مهمی است. موضوع جنگل زاگرس را سازمان و وزارت جهاد کشاورزی دنبال خواهند کرد. انشاءالله بر این مشکل غلبه خواهیم کرد و به کمک مردم آن را حل خواهیم کرد.
اینجا هم باید سازمانهای مردم نهاد به میدان بیایند و مشکل را حل کنند. ما از هفته اول یا دوم دولت این گزارش را داشتیم و دنبال کردیم و در این سفر هم من مخصوصاً رفتم به جنگل و از نزدیک دیدم و مانند سایر مشکلات محیط زیست باید این را هم دنبال و حل کنیم.
خداوند به همه شما توفیق دهد که بتوانیم ایرانی آباد و سر زنده پیش رو داشته باشیم.
والسلام علیکم