در حال بارگذاری ...
در مراسمی به مناسبت هشتمین سالگرد درگذشت آیتالله هاشمی رفسنجانی، با حضور دکتر مسعود پزشکیان رئیسجمهور، حجتالاسلاموالمسلمین دکتر حسن روحانی رئیسجمهور ایران در دورههای یازدهم و دوازدهم، حججاسلام سید حسن خمینی و علیاکبر ناطق نوری، جمعی از وزیران دولت چهاردهم و شخصیتهای سیاسی، بیمارستان آیتالله هاشمی رفسنجانی (مرکز جامع سرطان) افتتاح شد. عکسها: پایگاه اطلاعرسانی ریاستجمهوری، جماران، ایرنا، ایسنا و مهر
حجتالاسلاموالمسلمین دکتر حسن روحانی در گفتوگویی درباره سه دوره حضور در مجلس خبرگان رهبری، خاطرهای نقل کرده از جلسه تاریخی ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ برای انتخاب رهبری پس از رحلت امام خمینی(ره). گرچه دکتر روحانی عضو مجلس خبرگان نبود اما وارد جلسه خبرگان شد تا خبر مهمی را اطلاع دهد؛ خبری که در تصمیمگیری اعضای مجلس خبرگان نقش سرنوشتسازی داشت.
اولین دوره مجلس شورای اسلامی در ۷ خرداد ۱۳۵۹ آغاز به کار کرد. یکی از مهمترین مباحث در آن روزها انتخاب اولین رئیس مجلس پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود. حسن روحانی در خاطرات خود که در گنجینه تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی به ثبت و ضبط رسانده است به گفتوگوهای اعضای فراکسیون اکثریت پیرامون گزینههای ریاست مجلس اشاره میکند. وی میگوید: «بحث شد که کی بشه رئیس مجلس؟ همه توی ذهنشون آقای خامنهای بود. ما هم توی ذهنمون آقای خامنهای بود. آقای خامنهای به دلیل اینکه امام جمعه تهران بود، از لحاظ چهره از همه معروفتر بود، آقای هاشمی به معروفیت آقای خامنهای نبود آن وقت در مجلس، نیروها همه تمایل داشتند به شخص آقای خامنهای… آنجا که جلسه بحث شد کی بشه رئیس، یکی دو نفر صحبت کردند آقای خامنهای گفت بذارید من خودم میخوام صحبت کنم. ایشون خودش بلند شد آمد و صحبت کرد گفت که برای ریاست مجلس آقای هاشمی به درد بخوره نه من… برای این کار آقای هاشمی حوصلهاش خوبه. خیلی از آقای هاشمی تجلیل کرد… آقای خامنهای جا افتادهتر بود توی دلها و بیشتر به ذهن میآمد که ایشون رئیس مجلس بشه. آقای خامنهای خیلی از آقای هاشمی تجلیل کرد. ایشون گفت فرصت آقای هاشمی بیشتر هست برای این کار، من فرصتم کمتره. ایشون برای ریاست مجلس مناسبتر از من هست. یک ربع بیست دقیقهای ایشون در شأن و شخصیت آقای هاشمی تعریف کرد و گفت همه نظرمان آقای هاشمی باید باشد و تقریبا ایشان ختم کرد بحث رو. یک مقدار هم محبوبیت آقای خامنهای توی اون جلسه خیلی بیشتر شد یعنی ما هم گفتیم آقای خامنهای پیداست که دنبال مقام و ریاست و این چیزها نیست. کاملاً آماده بود اگر او اظهار تمایل میکرد میشد رئیس مجلس واقعا ولی خودش این رو خواست که آقای هاشمی بشه…»
هرجا هاشمی میدید منافع و مصالح کشور اقتضا میکند که او باشد و سخن بگوید و حرف بزند، او دریغ نکرد. دو صحنهٔ بزرگ در طول این چهل و چند سال هست، که دو صحنهٔ سخت برای کشور بود. یکی جنگ تحمیلی که مجموعا مستقیم و غیرمستقیم هزار میلیارد دلار خسارت بر کشور وارد کرد. متجاوزین به کشور و انقلاب و حامیانشان در سراسر جهان خواستند که این خسارت را بر ملت ما تحمیل کنند و البته هدفهای دیگری داشتند که با ایثار رزمندگان ما موفق نشدند. در آن صحنه هاشمی بود؛ از آغاز بود تا پایان. هاشمی بود که با تدبیرش پایان جنگ را اینچنین رقم زد که همهٔ اسرای ما با عزت به کشور برگردند. هاشمی بود که کاری کرد که سازمان ملل آغازگرِ جنگ بودنِ صدام را به تصویب برساند. و ای کاش سال ۹۷ هم بود که من فکر میکنم پایان جنگ ما، آخرین قدم او بود در اسفند ۹۷. اسفند ۹۷ که دولت عراق رسما لایروبی شطالعرب و خط تالوگ را به عنوان خط مرزی دو کشور اعلام کرد و من اینجا باید یاد کنم از شهید بزرگوار سردار قاسم سلیمانی و همچنین یاد کنم از دکتر ظریف که این دو نقش بسیار بزرگی داشتند تا آن روز ما با نخستوزیر عراق بتوانیم به توافق نهایی برسیم و در مصاحبهٔ مطبوعاتی هر دو اعلام کنیم و نخستوزیر عراق این را به عنوان توافقِ دو دولت در تریبون رسمی با حضور خبرنگاران اعلام کند. من اسفند ۹۷ را پایان جنگ تحمیلی میدانم و گرچه هنوز ما انتظاراتی داریم که در روزگاری آنها هم به دنبالهاش محقق شود./ دکتر حسن روحانی در مراسم هفتمین سالگرد رحلت آیتالله هاشمی رفسنجانی | ۱۴۰۲/۱۰/۲۱
هیچ وقت درِ اتاق دفتر هاشمی رفسنجانی اینگونه نبود که به روی جناحی باز باشد و به روی جناحی بسته. درهای دفتر ایشان به روی همه باز بود. همه میرفتند خدمت ایشان، همه حرف میزدند و درد دل میکردند؛ این جناح، آن جناح. امروز اگر هاشمی رفسنجانی در جمع ما بود و این شرایط فوقالعاده کشور را احساس میکرد چه میکرد؟ من مطمئنم هاشمی خانه را اختیار نمیکرد. این را من یقین دارم. من یقین دارم که هیچ قدرتی نتوانست هاشمی را خانهنشین کند. من مطمئنم در هر شرایطی بود هاشمی در صحنهٔ سیاست بود، حرف میزد، کنشگر بود، سخن میگفت. هاشمی در برابر خطر خارجی ساکت نمیماند. اگر سخن رهبر معظم انقلاب نبود در ماجرای غزه، عدهای دامن کشور را به شعلههای جنگ آلوده کرده بودند. چون که او با قاطعیت آمد رد کرد مسئله را که ۷ اکتبر ربطی به ایران ندارد، تصمیم خود فلسطینیها بوده است. این مسئله خیلی مهم است. ممکن است عدهای هم خیلی خوشحال نشدند از این حرف و به دنبال حرف دیگری بودند؛ حرفی که نادرست بود، ناصحیح بود./ دکتر حسن روحانی در مراسم هفتمین سالگرد رحلت آیتالله هاشمی رفسنجانی | ۱۴۰۲/۱۰/۲۱
شخصیت آقای هاشمی و راه و مسیری که پیشِ پای ما گذاشت، هرگز از یاد نخواهد رفت. او شخصیتی بود که در سختترین شرایط، خود پیشقدم در صحنه برای حل معضلات بود. معمولا در روزهای سخت و پیچیده به صحنه آمدن و بار مسئولیت بر دوش گرفتن کار ساده و آسانی نیست و این توصیهٔ هاشمی رفسنجانی به همهٔ یارانش و به همهٔ دوستداران انقلاب است که هیچگاه از صحنهٔ سیاست، از صحنهٔ پیشرفت کشور و از صحنهٔ حل مشکلات جامعه پا پس نکشیم و در صحنه باشیم و بمانیم. روزهایی بود که هاشمی تنهای تنها بود و من این تنهایی را بیشتر بعد از حادثهٔ هفت تیر در او دیدم و احساس کردم. آن روز روزی بود که آن مرد بزرگ و مدیر بینظیر نظام جمهوری اسلامی ایران و یار بزرگ امام، آیتالله دکتر بهشتی، در میان ما دیگر نبود. آن روز روزی بود که آیتالله خامنهای در بستر در بیمارستان بود و هاشمی تنهای تنها بود. آن روز که به مجلس آمد و تلاش کرد تا مجلس شورای اسلامی تشکیل شود. افراد مصدوم را از بیمارستان با برانکارد به مجلس آوردند تا مجلس اکثریت یابد. آن روز احساس میشد مدیر اجراییِ کشور تنها و تنها هاشمی رفسنجانی است. البته وجود امام به عنوان رکن بزرگ کشور و انقلاب، اساس استقرار نظام و خنثی شدن همهٔ توطئهها بود اما یک نفر در صحنه میبایست همهٔ مسئولیت را بر دوش گیرد و هاشمی آن روز بار نظام جمهوری اسلامی ایران را تنها و تنها بر دوش گرفت و آن روزهای سخت گذشته شد و عبور شد. نه تنها بعد از هفت تیر سالِ ۶۰، هرجا که یک معضلِ بسیار پیچیده بود و معمولا کسی حاضر نبود بارِ باز کردن آن گره را بر دوش گیرد، هاشمی بیمنت به صحنه میآمد. برگردیم به سال ۶۲. آن روزی که رزمندگان عزیز ما در صحنهٔ نبرد در سال ۶۱ آن پیروزی بزرگ افتخارآفرین آزادسازی خرمشهر را به نتیجه رساندند. گذشت و در همان سال ۶۱ در چندین عملیات ما نتوانستیم پیروزی را به دست آوریم: عملیات رمضان، بعد از آن عملیات والفجر مقدماتی، بعد از آن عملیات والفجر ۱. گویی یأس و ناامیدی کمکم در جامعه داشت رخنه میکرد و اکنون بعد از سه عدم پیروزی یا سه شکست به سال ۶۲ رسیدیم و اکنون یک نفر باید مسئولیت میدان جنگ و مبارزه با متجاوزین را تنهایی بر دوش گیرد. برای این کار شاید صرفا دو نفر بودند که میتوانستند این بار را بر دوش گیرند. یا شخصیتی که آن روز رئیسجمهور کشور بود یا هاشمی رفسجانی که آن روز رئیس مجلس بود و در میان این دو نفری که هر دو برای بر دوش گرفتن این بار سنگین آماده و صالح بودند، به دلایلی امام آقای هاشمی را انتخاب کرد و برگزید و مصلحت ندید که رئیسجمهور کشور در صحنهٔ جنگ باشد و احتمالا خطری برای او پیش آید. هاشمی آن بارِ سنگین جنگ را در ۶۲ بر دوش گرفت و او باعث شد که ما در سال ۶۲ یک پیروزی نسبی در عملیات خیبر به دست آوریم و باز تلاشهای او در کنار رزمندگان و فداکاران صحنهٔ نبرد بود که ما به پیروزی بزرگ والفجر ۸ در سال ۶۴ رسیدیم. هاشمی به ما میگوید در روز سخت باید به صحنه بیاییم و من احساس میکنم امروزِ کشور یکی از آن روزهای سخت است. من گاهی فکر میکنم امروز سختتر از سال ۶۰ است، سختتر از سال ۶۲ است، سختتر از دههٔ شصت است. با اینکه آن روزها، روزهایی بسیار سخت و سنگین بود اما جبههٔ دوست و دشمن کاملا روشن بود و این کار را آسان میکرد و امروز ما در شرایطی قرار گرفتهایم که به صحنه آمدن و گرهها را باز کردن به سادگی امکانپذیر نیست./ دکتر حسن روحانی در مراسم هفتمین سالگرد رحلت آیتالله هاشمی رفسنجانی | ۱۴۰۲/۱۰/۲۱